بیا الهه ی غربت سوار صحرایی....
13 بهمن 1389 توسط کوثر
اللهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ
في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ
وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً
حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
«برحمتك يا ارحم الراحمين »
ندیدمت که بگویم چقدر زیبایی
نیامدی که ببینم شبیه دریایی
ببین دوباره غروبست و جاده آماده
بنا به گفته ی مردم غروب می آیی
شکوه آمدنت را ببخش بر چشمم
بیا الهه غربت سوار صحرایی