متی ترانا و نراک؟!
15 بهمن 1389 توسط کوثر
کی به هم می رسد ای یار نگاه من و تو
در حصار زمستان مانده ایم و به امید بهاریم ! بهار تبسم های بی ریای تو که بیایی و به آنها طراوتی ببخشی . ای مسافر آشنا ! به سوی ما بیا و چشمهای منتظر ما را روشن کن . ما بی تو پاییزیم و مثل برگهای خشکیده شوقی برای زیستن نداریم . ما بی تو یک شعر ناتمام هستیم ، یک شعر مهمل و پوچ ……