آقا بیا ....
23 دی 1389 توسط کوثر
میدانم انتظارم را می کشی،
انتظار ندبه هایم،
دعاهایم برای فرجت را،
اما من باز هم مثل همیشه، عهد شکنی می کنم و خواب، چشمانم را می رباید و صبح جمعه ای دیگر را از دست می دهم تا جمعه ای دیگر ولی…
می دانم که دلت را شکسته ام و می دانم که سهم من از انتظار برای تو به خواندن دعای فرجت درقنوت نمازهایم و زیارت جمکرانت خلاصه می شود.
ولی تو هنوز امید داری، امید به بازگشتم و توبه ام و من باز هم مثل همیشه توبه شکنی میکنم و باز تو اشک میریزی و از خدا برایم استغفار می طلبی؛ مثل اینکه تو به جایم گناه کرده ای می دانم زمانی که پرونده ام مقابلت باز میشود پرده اشک، چشمان زیبایت را می ربايد
نکند تو همانی که شمع انتظارم را با آب روشن نگه میداری تا پروانه غصه نسوزد …..
اللهم عجل لولیک الفرج