• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

اثر فوری دعایی عجیب

29 آبان 1389 توسط کوثر

و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه

 

 

یونس پیغمبر (علیه السلام ) پس از آنكه سى سال قوم خود را به ایمان دعوت نمود هیچكدام ایمان نیاوردند مگر دو نفر یكى عابدى بود بنام ملیخا (یا تنوخا) دیگرى عالمى روبیل نام .

حضرت صادق (علیه السلام ) فرمود خداوند عذاب وعده داده شده را از هیچ امتى برطرف نكرده مگر قوم یونس ، هر چه آنها را به ایمان خواند نپذیرفتند، با خود اندیشید كه نفرین شان كند. عابد نیز او را بر اینكار ترغیب مى نمود ولى روبیل مى گفت نفرین مكن زیرا خداوند دعاى تو را مستجاب مى كند از طرفى دوست ندارد بندگانش را هلاك نماید.

بالاخره یونس (علیه السلام ) گفتار عابد را پذیرفت و آنها را نفرین كرد. به او وحى شد در فلان روز و ساعت عذاب نازل مى شود. نزدیك تاریخ عذاب ، یونس به همراهى عابد از شهر خارج شد ولى روبیل در همانجا توقف كرد. ساعت نزول بلا فرا رسید، آثار كیفر ظاهر شد قوم یونس ‍ آشفته شدند (چون هر چه گشتند یونس را نیافتند) روبیل به آنان گفت اینك كه یونس نیست به خدا پناه ببرید زارى و تضرع كنید شاید بر شما ترحمى فرماید.

پرسیدند چگونه پناه ببریم ؟ روبیل فكرى كرده گفت فرزندان شیرخواره را از مادرانشان جدا كنید حتى بین شتران و بچه هاشان و گوسفندان و بره ها و گوساله ها و ماده گاوها تفرقه بیاندازید و در میان بیابان جمع شوید آنگاه اشك ریزان از خداى یونس خداى آسمانها و زمینها و دریاهاى پهناور طلب عفو و بخشش كنید.

به دستور روبیل عمل كردند منظره اى بس تاثرانگیز ایجاد شد. اطفال شیرخوار گریه آغاز نمودند، پیران كهنسال صورت بر خاك گذاشته اشك مى ریختند. آواى حیوانات و اشك و آه قوم یونس به هم آمیخته شاید خاشاك بیابان را نیز با خود هم آهنگ كردند، رحمت بى انتهاى پروردگار جهان بر سر آنها سایه افكند، عذاب نازل شده ، برطرف گردید و به جانب كوهها روانه شد.

پس از گذشتن تاریخ عذاب، یونس به طرف قوم خود بازگشت تا ببیند آنها چگونه هلاك شده اند با كمال تعجب مشاهده كرد مردم به طریق عادى زندگى مى كنند عده اى مشغول زراعتند. از یك نفر پرسید قوم یونس چه شدند. آن مرد یونس را نمى شناخت پاسخ داد او بر قوم خود نفرین كرد خداوند نیز تقاضایش را پذیرفت عذاب نازل شد ولى آنها گرد یكدیگر جمع شدند گریه و زارى نموده از خدا خواستند او هم بر آنها رحم كرده عذاب را برطرف نمود اینك در جستجوى یونسند تا ایمان آورند.

یونس خشمگین شد باز از آن محیط دور شده به نزدیك دریا رفت چنانچه خداوند نیز داستان خشم یونس را در این آیه بیان مى كند و ذا النون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه كنار دریا رسید در آنجا یك كشتى را در حال حركت مشاهده كرد تقاضا نمود او را نیز سوار كنند. مسافرین موافقت كرده یونس سوار شد. كشتى حركت كرد میان دریا كه رسید خداوند یك ماهى بزرگ را مأمور نمود به طرف كشتى رود یونس ابتدا جلو نشسته بود حمله ماهى و هیكل درشت او را مشاهده كرد از ترس به آخر كشتى رفت . ماهى باز به طرف یونس آمد. مسافرین گفتند در میان ما نافرمانى است باید قرعه اندازیم به نام هر كس كه در آمد او را طعمه همین ماهى قرار دهیم. قرعه كشیدند بنام یونس خارج شد او را در میان دریا انداختند (فالتقمه الحوت و هو ملیم ) ماهى یونس را فرو برد و او خویشتن را سرزنش مى كرد.

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
 1 نظر

موضوعات: درسها و داستانهای قرآنی لینک ثابت

نظر از: فراهانی [عضو] 
  • حضرت زینب(س) شاهد تهران

سلام وبلاگتونو مطالعه کردم وبلاگ خوبی دارین قشنگ کار کردین دوست دارم بیشتر باهاتون آشنا بشم اگر مایل بودین آی دی یاهومو دراختیارتون بذارم جهت تبادل اطلاعات ممنون لطفا برام پیام بذارین مدرسه زینب شاهد هستم

1389/09/16 @ 09:52


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ
به انتظار تو نشستن ،خطای ماست...

به انتظار تو باید ایستاد ....
  • اخبار مدرسه
  • مهدویت
  • مقالات
  • بیانیه ها و اطلاعیه ها
  • مناسبتها
  • تازه های علمی و ادبی
  • حرفهای دل
  • نیایش
  • درسها و داستانهای قرآنی
    • دانلودها
  • داستانهای زیبا
  • پرسش و پاسخ
سايت مقام معظم رهبري
سايت آيت الله سيستاني
سايت آيت الله صافي
سايت آيت الله بهجت
سايت آيت الله  وحيد خراساني
سايت آيت الله  مکارم
سايت آيت الله  تبريزي
سايت آيت الله  فاضل لنکراني


log

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس