• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

پيام مقام معظم رهبری در پی اهانت نفرت‌انگيز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پيامبر اعظم صلوات‌الله‌علیه‌وآله

25 شهریور 1391 توسط کوثر

در پی اهانت نفرت‌انگیز دشمنان اسلام به ساحت نورانی پیامبر اعظمصلّی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلّم، حضرت آیت‌الله‌خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به ملت ایران و امت بزرگ اسلام، پشت صحنه‌ی این حركت شرارت‌بار را سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم، آمریكا و دیگر سران استكبار جهانی خواندند. ایشان با تشریح دلایل كینه‌ورزی صهیونیست‌ها نسبت به اسلام و قرآن، تأكید كردند: سیاستمداران آمریكا اگر در ادعای دخالت‌نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را كه دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
قال الله العزیز الحكیم: یُریدونَ لِیُطفِئوا نورَ اللهِ بِأفواهِهِم و اللهُ مُتِمُّ نورِه وَ لو كَرِهَ الكافِرون(1)
ملت عزیز ایران؛ امت بزرگ اسلام
دست پلید دشمنان اسلام بار دیگر با اهانت به پیامبر اعظم صلّی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم كینه‌ی عمیق خود را آشكار ساخت و با اقدامی جنون‌آمیز و نفرت‌انگیز، خشم مجموعه‌های خبیث صهیونیستی را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان كنونی نشان داد. در روسیاهی عاملان این جنایت و گناه بزرگ، همین بس كه مقدس‌ترین و نورانی‌ترین چهره‌ میان مقدسات عالم را آماج یاوه‌های مشمئزكننده‌ی خویش ساخته‌اند.
پشت صحنه‌ی این حركت شرارت‌بار، سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم و امریكا و دیگر سران استكبار جهانی است كه به خیال باطل خود می‌خواهند مقدسات اسلامی را در چشم نسل‌های جوان در دنیای اسلام از جایگاه رفیع خود فروافكنده و احساسات دینی آنان را خاموش كنند. اگر از حلقه‌های قبلی این زنجیره‌ی پلید، یعنی سلمان رشدی و كاریكاتوریست دانماركی و كشیش‌های امریكایی آتش‌زننده‌ی قرآن حمایت نمی‌كردند و ده‌ها فیلم ضد اسلام را در بنگاه‌های وابسته به سرمایه‌داران صهیونیست سفارش نمی‌دادند، امروز كار به این گناه عظیم و غیر قابل بخشش نمی‌رسید.
متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریكا است. سیاستمداران امریكا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را كه دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.
برادران و خواهران مسلمان در سراسر جهان نیز بدانند كه این حركات مذبوحانه‌ی دشمنان در برابر بیداری اسلامی، نشانه‌ی عظمت و اهمیت این خیزش و مبشّر رشد روزافزون آن است. و الله غالبٌ علی أمرِهِ(2).

سید علی خامنه‌ای
23/
شهریور/1391


1) سوره‌ی مباركه‌ی صف، آیه‌ی 8؛می‌‌خواهند كه نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، و حال آن‌كه خدا تمام‌‌كننده‌ی نور خويش است، هر چند كه كافران خوش نداشته باشند.
2)
سوره‌ی مباركه‌ی یوسف، بخشی ازآیه‌ی 21، و خداوند بر كار خویش چیره است

 نظر دهید »
22 شهریور 1391 توسط کوثر

سالروز شهادت رئیس مکتب تشیع حضرت جعفر صادق (علیه السلام) بر حضرت بقیة الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، مقام معظم رهبری و شیعیان و دوستداران آن حضرت تعزیت و تسلیت باد.

 1 نظر

چهل حدیث گهربار از امام صادق (علیه السلام)

21 شهریور 1391 توسط کوثر

قالَ الا مامُ جَعْفَرُ بنُ محمّد الصّادقُ عليه السلام :
1 حَديثي حَديثُ اءبى ، وَ حَديثُ اءبى حَديثُ جَدى ، وَ حَديثُ جَدّى حَديثُ الْحُسَيْنِ، وَ حَديثُ الْحُسَيْنِ حَديثُ الْحَسَنِ، وَ حَديثُ الْحَسَنِ حَديثُ اءميرِالْمُؤْمِنينَ، وَ حَديثُ اءميرَالْمُؤْمِنينَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ، وَ حَديثُ رَسُولِ اللّهِ قَوْلُ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(69)
ترجمه :
فرمود: سخن و حديث من همانند سخن پدرم مى باشد، و سخن پدرم همچون سخن جدّم ، و سخن جدّم نيز مانند سخن حسين و نيز سخن او با سخن حسن يكى است و سخن حسن همانند سخن اميرالمؤ منين علىّ و كلام او از كلام رسول خدا مى باشد، كه سخن رسول اللّه به نقل از سخن خداوند متعال خواهد بود.
2 قالَ عليه السلام : مَنْ حَفِظَ مِنْ شيعَتِنا اءرْبَعينَ حَديثا بَعَثَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقيامَةِ عالِما فَقيها وَلَمْ يُعَذِّبْهُ.(70)
ترجمه :
فرمود: هركس از شيعيان ما چهل حديث را حفظ كند و به آن ها عمل نمايد ، خداوند او را دانشمندى فقيه در قيامت محشور مى گرداند و عذاب نمى شود.
3 قالَ عليه السلام : قَضاءُ حاجَةِالْمُؤْمِنِ اءفْضَلُ مِنْ اءلْفِ حَجَّةٍ مُتَقَبَّلةٍ بِمَناسِكِها، وَ عِتْقِ اءلْفِ رَقَبَةٍ لِوَجْهِ اللّهِ، وَ حِمْلانِ اءلْفِ فَرَسٍ فى سَبيلِ اللّهِ بِسَرْجِها وَ لَحْمِها.(71)
ترجمه :
فرمود: برآوردن حوائج و نيازمندى هاى مؤ من از هزار حجّ مقبول و آزادى هزار بنده و فرستادن هزار اسب مجهّز در راه خدا، بالاتر و والاتر است .
4 قالَ عليه السلام : اءَوَّلُ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُالصَّلاةُ، فَإ نْ قُبِلَتْ قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ، وَ إ ذا رُدَّتْ، رُدَّ عَلَيْهِ سائِرُ عَمَلِهِ.(72)
ترجمه :
فرمود: اوّلين محاسبه انسان در پيشگاه خداوند پيرامون نماز است ، پس اگر نمازش ‍ قبول شود بقيه عبادات و اعمالش نيز پذيرفته مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.
5 قالَ عليه السلام : إ ذا فَشَتْ اءرْبَعَةٌ ظَهَرَتْ اءرْبَعَةٌ: إ ذا فَشا الزِّنا كَثُرَتِ الزَّلازِلُ، وَ إ ذا اُمْسِكَتِ الزَّكاةُ هَلَكَتِ الْماشِيَةُ، وَ إ ذا جارَ الْحُكّامُ فِى الْقَضاءِ اُمْسِكَ الْمَطَرُ مِنَ السَّماءِ، وَ إ ذا ظَفَرَتِ الذِّمَةُ نُصِرُ الْمُشْرِكُونَ عَلَى الْمُسْلِمينَ.(73)

ترجمه :
فرمود: هنگامى كه چهار چيز در جامعه شايع و رايج گردد چهار نوع بلا و گرفتارى پديد آيد:
چنانچه زنا رايج گردد زلزله و مرگ ناگهانى فراوان شود.
چنانچه زكات و خمسِ اموال پرداخت نشود حيوانات اهلى نابود شود.
اگر حاكمان جامعه و قُضات ستم و بى عدالتى نمايند باران رحمت خداوند نمى بارد.
و اگر اهل ذمّه تقويت شوند مشركين بر مسلمين پيروز آيند.
6 قالَ عليه السلام : مَنْ عابَ اءخاهُ بِعَيْبٍ فَهُوَ مِنْ اءهْلِ النّارِ.(74)

ترجمه :
فرمود: هركس برادر ايمانى خود را برچسبى بزند و او را متّهم كند از اهل آتش خواهد بود.
7 قالَ عليه السلام : الصَّمْتُ كَنْزٌ وافِرٌ، وَ زَيْنُ الْحِلْمِ، وَ سَتْرُالْجاهِلِ.(75)
ترجمه :
فرمود: سكوت همانند گنجى پربهاء، زينت بخش حلم و بردبارى است ؛ و نيز سكوت ، سرپوشى بر آبروى شخص نادان و جاهل مى باشد.
8 قالَ عليه السلام : إ صْحَبْ مَنْ تَتَزَيَّنُ بِهِ، وَلاتَصْحَبْ مَنْ يَتَزَّيَنُ لَكَ.(76)
ترجمه :
فرمود: با كسى دوستى و رفت و آمد كن كه موجب عزّت و سربلندى تو باشد، و با كسى كه مى خواهد از تو بهره ببرد و خودنمائى مى كند همدم مباش .
9 قالَ عليه السلام : كَمالُ الْمُؤْمِنِ فى ثَلاثِ خِصالٍ: الْفِقْهُ فى دينِهِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ، وَالتَّقْديرُ فِى الْمَعيشَةِ.(77)
ترجمه :
فرمود: شخصيّت و كمال مؤ من در سه خصلت است : آشنا بودن به مسائل و احكام دين ، صبر در مقابل شدايد و ناملايمات ، زندگى او همراه با حساب و كتاب و برنامه ريزى دقيق باشد.
10 قالَ عليه السلام : عَلَيْكُمْ بِإ تْيانِ الْمَساجِدِ، فَإ نَّها بُيُوتُ اللّهِ فِى الاْءرْضِ، و مَنْ اءتاها مُتَطِّهِرا طَهَّرَهُ اللّهُ مِنْ ذُنُوبِهِ، وَ كَتَبَ مِنْ زُوّارِهِ.(78)
ترجمه :
فرمود: بر شما باد به دخول در مساجد، چون كه آن ها خانه خداوند بر روى زمين است ؛ و هر كسى كه با طهارت وارد آن شود خداوند متعال او را از گناهان تطهير مى نمايد و در زمره زيارت كنندگانش محسوب مى شوند.
11 قالَ عليه السلام : مَن قالَ بَعْدَ صَلوةِالصُّبْحِ قَبْلَ اءنْ يَتَكَلَّمَ: ((بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَلا حَوْلَ وَلاقُوَّةَ إ لاّ بِاللّهِ الْعَلىٍّّ الْعَظيمِ)) يُعيدُها سَبْعَ مَرّاتٍ، دَفَعَ اللّهُ عَنْهُ سَبْعينَ نَوْعا مِنْ أ نْواعِ الْبَلاءِ، اءهْوَنُهَاالْجُذامُ وَالْبَرَصُ.(79)
ترجمه :
فرمود: هر كسى بعد از نماز صبح پيش از آن كه سخنى مطرح كند، هفت مرتبه بگويد:
((
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم ، لا حول و لا قوّة إ لاّ باللّه العليّ العظيم )) خداوند متعال هفتاد نوع بلا از او دور گرداند كه ساده ترين آن ها مرض پيسى و جذام باشد.
12 قالَ عليه السلام : مَنْ تَوَضَّاءَ وَ تَمَنْدَلَ كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ، وَ مَنْ تَوَضَّاءَ وَلَمْ يَتَمَنْدَلْ حَتّى يَجُفَّ وُضُوئُهُ، كُتِبَ لَهُ ثَلاثُونَ حَسَنَةً.(80)
ترجمه :
فرمود: هركس وضو بگيرد و با حوله خشك نمايد يك حسنه دارد و چنانچه خشك نكند سى حسنه خواهد داشت .
13 قالَ عليه السلام : لاَ فْطارُكَ فى مَنْزِلِ اءخيكَ اءفْضَلُ مِنْ صِيامِكَ سَبْعينَ ضِعْفا.(81)
ترجمه :
فرمود: اگر افطارى روزه ات را در منزل برادر - مؤ منت - ، انجام بدهى ثوابش هفتاد برابر اصل روزه است .
14 قالَ عليه السلام : إ ذا اءفْطَرَ الرَّجُلُ عَلَى الْماءِ الْفاتِرِ نَقى كَبِدُهُ، وَ غَسَلَ الذُّنُوبَ مِنَ الْقَلْبِ، وَ قَوىَّ الْبَصَرَ وَالْحَدَقَ.(82)
ترجمه :
فرمود: چنانچه انسان روزه خود را با آب جوش افطار نمايد كبدش پاك و سالم باقى مى ماند، و قلبش از كدورت ها تميز و نور چشمش قوى و روشن مى گردد.
15 قالَ عليه السلام : مَنْ قَرَءَالْقُرْآنَ فِى الْمُصْحَفِ مُتِّعَ بِبَصَرِهِ، وَ خُنِّفَ عَلى والِدَيْهِ وَ إ نْ كانا كافِرَيْنِ.(83)
ترجمه :
فرمود: هر كه قرآن شريف را از روى آن قرائت نمايد بر روشنائى چشمش ‍ افزوده گردد؛ و نيز گناهان پدر و مادرش سبك شود گرچه كافر باشند.
16 قالَ عليه السلام : مَنْ قَرَءَ قُلْ هُوَاللّهُ اءحَدٌ مَرَّةً واحِدَةً فَكَاءنَّما قَرَءَ ثُلْثَ الْقُرآنِ وَ ثُلْثَ التُّوراةِ وَ ثُلْثَ الاْ نْجيلِ وَ ثُلْثَ الزَّبُورِ.(84)
ترجمه :
فرمود: هر كه يك مرتبه سوره توحيد را تلاوت نمايد، همانند كسى است كه يك سوّم قرآن و تورات و انجيل و زبور را خوانده باشد.
17 قالَ عليه السلام : إ نَّ لِكُلِّ ثَمَرَةٍ سَمّا، فَإ ذا اءتَيْتُمْ بِها فاءمسُّوهَ االْماء، وَاغْمِسُوها فِى الْماءِ.(85)
ترجمه :
فرمود: هر نوع ميوه و ثمره اى ، مسموم و آغشته به ميكرب ها است ؛ هر گاه خواستيد از آن ها استفاده كنيد با آب بشوئيد.
18 قالَ عليه السلام : عَلَيْكُمْ بِالشَّلْجَمِ، فَكُلُوهُ وَاءديمُوا اءكْلَهُ، وَاكْتُمُوهُ إ لاّعَنْ اءهْلِهِ، فَما مِنْ اءحَدٍ إ لاّ وَ بِهِ عِرْقٌ مِنَ الْجُذامِ، فَاءذيبُوهُ بِاءكْلِهِ.(86)
ترجمه :
فرمود: شلغم را اهميّت دهيد و مرتّب آن را ميل نمائيد و آن را به مخالفين معرّفى نكنيد، شلغم رگ جذام را قطع و نابود مى سازد.
19 قالَ عليه السلام : يُسْتَجابُ الدُّعاءُ فى اءرْبَعَةِ مَواطِنَ: فِى الْوِتْرِ، وَ بَعْدَ الْفَجْرِ، وَ بَعْدَالظُّهْرِ، وَ بَعْدَ الْمَغْرِبِ.(87)
ترجمه :
فرمود: در چهار وقت دعا مستجاب خواهد شد: هنگام نماز وِتر، بعد از نماز صبح ، بعد از نماز ظهر، بعد از نماز مغرب .
20 قالَ عليه السلام : مَنْ دَعا لِعَشْرَةٍ مِنْ إ خْوانِهِ الْمَوْتى لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ اءوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنَّةَ.(88)
ترجمه :
فرمود: هركس كه در شب جمعه براى ده نفر از دوستان مؤ من خود كه از دنيا رفته اند دعا و طلب مغفرت نمايد، از اهل بهشت قرار خواهد گرفت .
21 قالَ عليه السلام : مِشْطُ الرَّاءسِ يَذْهَبُ بِالْوَباءِ، وَ مِشْطُاللِّحْيَةِ يُشَدِّدُ الاْ ضْراسَ.(89)
ترجمه :
فرمود: شانه كردن موى سر موجب نابودى وَبا و مانع ريزش مو مى گردد، و شانه كردن ريش و محاسن ريشه دندان ها را محكم مى نمايد.
22 قالَ عليه السلام اءيُّما مُؤْمِنٍ سَئَلَ اءخاهُ الْمُؤْمِنَ حاجَةً وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلى قَض ائِها فَرَدَّهُ عَنْها، سَلَّطَ اللّهُ عَلَيْهِ شُجاعا فى قَبْرِهِ، يَنْهَشُ مِنْ اءصابِعِهِ.(90)

ترجمه :
فرمود: چنانچه مؤ منى از برادر ايمانيش حاجتى را طلب كند و او بتواند خواسته اش را برآورد و انجام ندهد، خداوند در قبرش يك افعى بر او مسلّط گرداند كه هر لحظه او را آزار رساند.
23 قالَ عليه السلام : وَلَدٌ واحِدٌ يَقْدِمُهُ الرَّجُلُ، اءفْضَلُ مِنْ سَبْعينَ يَبْقُونَ بَعْدَهُ، شاكينَ فِى السِّلاحِ مَعَ الْقائِمِ (عَجَّلَ اللّهُ تَعالى فَرَجَهُ الشَّريف ).(91)

ترجمه :
فرمود: اگر انسانى يكى از فرزندانش را پيش از خود به عالم آخرت بفرستد بهتر از آن است كه چندين فرزند به جاى گذارد و در ركاب امام زمان عليه السلام با دشمن مبارزه كنند.
24 قالَ عليه السلام : إ ذا بَلَغَكَ عَنْ اءخيكَ شَيْى ءٌ فَقالَ لَمْ اءقُلْهُ فَاقْبَلْ مِنْهُ، فَإ نَّ ذلِكَ تَوْبَةٌ لَهُ. وَ قالَ عليه السلام : إ ذا بَلَغَكَ عَنْ اءخيكَ شَيْى ءٌ وَ شَهِدَ اءرْبَعُونَ اءنَّهُمْ سَمِعُوهُ مِنْهُ فَقالَ: لَمْ اءقُلْهُ، فَاقْبَلْ مِنْهُ.(92)
ترجمه :
فرمود: چنانچه شنيدى كه برادرت يا دوستت چيزى بر عليه تو گفته است و او تكذيب كرد قبول كن . همچنين فرمود: اگر چيزى را از برادرت بر عليه خودت شنيدى و نيز چهل نفر شهادت دادند، ولى او تكذيب كرد و گفت : من نگفته ام ، حرف او را بپذير.
25 قالَ عليه السلام : لايَكْمُلُ إ يمانُ الْعَبْدِ حَتّى تَكُونَ فيهِ أ رْبَعُ خِصالٍ: يَحْسُنُ خُلْقُهُ، وَسَيْتَخِفُّ نَفْسَهُ، وَيُمْسِكُ الْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ، وَيُخْرِجَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ.(93)
ترجمه :
فرمود: ايمان انسان كامل نمى گردد مگر آن كه چهار خصلت در او باشد: اخلاقش نيكو باشد، نفس خود را سبك شمارد، كنترل سخن داشته باشد، اضافى ثروتش حق الله ، حق الناس را بپردازد.
26 قالَ عليه السلام : داوُوا مَرْضاكُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَادْفَعُوا اءبْوابَ الْبَلايا بِالاْ سْتِغْفارِ.(94)
ترجمه :
فرمود: مريضان خود را به وسيله پرداخت صدقه مداوا و معالجه نمائيد، و بلاها و مشكلات را با استغفار و توبه دفع كنيد.
27 قالَ عليه السلام : إ نَّ اللّهَ فَرَضَ عَلَيْكُمُ الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فى اءفْضَلِ السّاعاتِ، فَعَلَيْكُمْ بِالدُّعاءِ فى إ دْبارِ الصَّلَواتِ.(95)
ترجمه :
فرمود: خداوند متعال پنج نماز در بهترين اوقات را بر شما واجب گرداند، پس سعى كنيد حوايج و خواسته هاى خود را پس از هر نماز با خداوند مطرح و درخواست كنيد.
28 قالَ عليه السلام : كُلُوا ما يَقَعُ مِنَ الْمائِدَةِ فِى الْحَضَرِ، فَإ نَّ فيهِ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ، وَلا تَاءكُلُوا مايَقَعُ مِنْها فِى الصَّحارى .(96)
ترجمه :
فرمود: هنگام خوردن غذا در منزل ، آنچه كه اطراف سفره و ظرف مى ريزد جمع كنيد و ميل نمائيد كه در آن ها شفاى دردهاى درونى است ، ولى چنانچه در بيابان سفره انداختيد؛ اضافه هاى آن را رها كنيد براى جانوران .
29 قالَ عليه السلام : اءرْبَعَةٌ مِنْ اءخْلاقِ الاْ نْبياءِ: الْبِرُّ، وَالسَّخاءُ، وَالصَّبْرُ عَلَى النّائِبَةِ، وَالْقِيامُ بِحَقِّ الْمُؤمِنِ.(97)
ترجمه :
فرمود: چهار چيز از اخلاق پسنديده پيغمبران الهى است : نيكى ، سخاوت ، صبر و شكيبائى در مصائب و مشكلات ، اجراء حقّ و عدالت بين مؤ منين .
30 قالَ عليه السلام : إ مْتَحِنُوا شيعتَنا عِنْدَ ثَلاثٍ: عِنْدَ مَواقيتِ الصَّلاةِ كَيْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَيْها، وَ عِنْدَ أ سْرارِهِمْ كَيْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ إ لى أ مْوالِهِمْ كَيْفَ مُواساتُهُمْ لاِ خْوانِهِمْ فيها.
(98)
ترجمه :
فرمود: شيعيان و دوستان ما را در سه مورد آزمايش نمائيد:
1 مواقع نماز، چگونه رعايت آن را مى نمايند.
2 اسرار يكديگر را چگونه فاش و يا نگهدارى مى كنند.
3 نسبت به اموال و ثروتشان چگونه به ديگران رسيدگى مى كنند و حقوق خود را مى پردازند.
31 قالَ عليه السلام : مَنْ مَلَكَ نَفْسَهُ إ ذا رَغِبَ، وَ إ ذا رَهِبَ، وَ إ ذَااشْتَهى ، وإ ذا غَضِبَ وَ إ ذا رَضِىَ، حَرَّمَ اللّهُ جَسَدَهُ عَلَى النّارِ.(99)
ترجمه :
فرمود: هر كه در چهار موقع ، مالك نفس خود باشد: هنگام رفاه و توسعه زندگى ، هنگام سختى و تنگ دستى ، هنگام اشتهاء و آرزو و هنگام خشم و غضب ؛ خداوند متعال بر جسم او، آتش را حرام مى گرداند.
32 قالَ عليه السلام : إ نَّ النَّهارَ إ ذا جاءَ قالَ: يَابْنَ آدَم ، اءعْجِلْ فى يَوْمِكَ هذا خَيْرا، اءشْهَدُ لَكَ بِهِ عِنْدَ رَبِّكَ يَوْمَ الْقيامَةِ، فَإ نّى لَمْ آتِكَ فيما مَضى وَلاآتيكَ فيما بَقِىَ، فَإ ذا جاءَاللَّيْلُ قالَ مِثْلُ ذلِكَ.(100)
ترجمه :
فرمود: هنگامى كه روز فرا رسد گويد: تا مى توانى در اين روز از كارهاى خير انجام بده كه من در قيامت در پيشگاه خداوند شهادت مى دهم و بدان كه من قبلا در اختيار تو نبودم و در آينده نيز پيش تو باقى نخواهم ماند. همچنين هنگامى كه شب فرارسد چنين زبان حالى را خواهد داشت .
33 قالَ عليه السلام : يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اءنْ يَكُونَ فيهِ ثَمان خِصال :
وَقُورٌ عِنْدَ الْهَزاهِزِ، صَبُورٌ عِنْدَ الْبَلاءِ، شَكُورٌ عِنْدَ الرَّخاءِ، قانِعٌ بِما رَزَقَهُ اللّهُ، لا يَظْلِمُ الاْ عْداءَ، وَ لا يَتَحامَلُ لِلاْ صْدِقاءِ، بَدَنُهُ مِنْهُ فى تَعِبٌ، وَ النّاسُ مِنْهُ فى راحَةٍ.
(101)
ترجمه :
فرمود: سزاوار است كه هر شخص مؤ من در بردارنده هشت خصلت باشد:
هنگام فتنه ها و آشوب ها باوقار و آرام ، هنگام بلاها و آزمايش ها بردبار و صبور، هنگام رفاه و آسايش شكرگزار، به آنچه خداوند روزيش گردانده قانع باشد.
دشمنان و مخالفان را مورد ظلم و اذيّت قرار ندهد، بر دوستان برنامه اى را تحميل ننمايد، جسمش خسته ؛ ولى ديگران از او راحت و از هر جهت در آسايش باشند
34 قالَ عليه السلام : من ماتَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ عارِفا بِحَقِّنا عُتِقَ مِنَ النّارِ وَ كُتِبَ لَهُ بَرائَةٌ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ.(102)
ترجمه :
فرمود: هركس كه در روز جمعه فوت نمايد و از دنيا برود؛ و عارف به حقّ ما اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام باشد، از آتش سوزان دوزخ آزاد مى گردد؛ و نيز از عذاب شب اوّل قبر در امان خواهد بود.
35 قالَ عليه السلام : إ نَّ الرَّجُلَ يَذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَحْرُمُ صَلاةَاللَّيْلِ، إ نَّ الْعَمَلَ السَّيِّى ءَ اءسْرَعُ فى صاحِبِهِ مِنَ السِّكينِ فِى اللَّحْمِ.(103)
ترجمه :
فرمود: چه بسا شخصى به وسيله انجام گناهى از نماز شب محروم گردد، همانا تاءثير گناه در روان انسان سريع تر از تاءثير چاقو در گوشت است .
36 قالَ عليه السلام : لاتَتَخَلَّلُوا بِعُودِالرَّيْحانِ وَلابِقَضيْبِ الرُّمانِ، فَإ نَّهُما يُهَيِّجانِ عِرْقَ الْجُذامِ.(104)
ترجمه :
فرمود: به وسيله چوب ريحان و چوب انار، دندان هاى خود را خلال نكنيد، براى اين كه تحريك كننده عوامل مرض جذام و پيسى مى باشد.
37 قالَ عليه السلام : تَقْليمُ الا ظْفارِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ يُؤ مِنُ مِنَ الْجُذامِ وَالْبَرَصِ وَالْعَمى ، وَ إ نْ لَمْ تَحْتَجْ فَحَكِّها حَكّا. وَ قالَ عليه السلام : اءخْذُ الشّارِبِ مِنَ الْجُمُعَةِ إ لَى الْجُمُعَةِ اءمانٌ مِنَ الْجُذامِ.(105)
ترجمه :
فرمود: كوتاه كردن ناخن ها در روز جمعه موجب سلامتى از جذام و پيسى و ضعف بينائى چشم خواهد شد و اگر امكان كوتاه كردن آن نباشد سر آن ها را بتراش .
و فرمود: كوتاه كردن سبيل در هر جمعه سبب ايمنى از مرض جذام مى شود.
38 قالَ عليه السلام : إ ذا اءوَيْتَ إ لى فِراشِكَ فَانْظُرْ ماسَلَكْتَ فى بَطْنِكَ، وَ ما كَسَبْتَ فى يَوْمِكَ، وَاذْكُرْ اءنَّكَ مَيِّتٌ، وَ اءنَّ لَكَ مَعادا.(106)
ترجمه :
فرمود: در آن هنگامى كه وارد رختخواب خود مى شوى ، با خود بينديش كه در آن روز چه نوع خوراكى ها و آشاميدنى ها از چه راهى به دست آورده اى و ميل نموده اى .
و در آن روز چه چيزهائى را چگونه و از چه راهى كسب و تحصيل كرده اى .
و در هر حال متوجّه باش كه مرگ تو را مى ربايد؛ و سپس در صحراى محشر جهت بررسى گفتار و كردارت حاضر خواهى شد.
39 قالَ عليه السلام : إ نَّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إ ثْنَيْ عَشَرَ اءلْفَ عالَم ، كُلُّ عالَمٍ مِنْهُمْ اءكْبَرُ مِنْ سَبْعِ سَمواتٍ وَ سَبْعِ اءرَضينَ، ما يُرى عالَمٌ مِنْهُمْ اءنّ لِلّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عالَما غَيْرُهُمْ وَ اءنَاالْحُجَّةُ عَلَيْهِمْ.(107)
ترجمه :
فرمود: همانا خداوند متعال ، دوازده هزار جهان آفريده است كه هر يك از آن ها نسبت به آسمان ها و زمين هاى هفت گانه بزرگ تر مى باشد؛ و من و ديگر ائمّه دوازده گانه از طرف خداوند بر همه آن ها حجّت و راهنما هستيم .
40 قالَ عليه السلام : حَديثٌ فى حَلالٍ وَ حَرامٍ تَاءخُذُهُ مِنْ صادِقٍ خَيْرٌ مِنَ الدُّنْيا وَ ما فيها مِنْ ذَهَبٍ وَفِضَّةٍ.(108)
ترجمه :
فرمود: سخنى را درباره مسائل حلال و حرام و احكام دين خدا، از راست گوى مؤ منى دريافت كنى ؛ بهتر و ارزشمندتر است از تمام دنيا و ثروت هاى آن .

 2 نظر

شهادت شهید محراب آیت‌الله مدنی

20 شهریور 1391 توسط کوثر

آیت‏اللَّه سیداسداللَّه مدنی در سال ۱۲۹۲ ش (۱۳۲۳ق) در روستایی در آذرشهر آذربایجان شرقی چشم به جهان گشود و در سنین جوانی برای تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود. وی پس از گذراندن دروس مقدماتی و سطح، در حدود چهار سال به تحصیل دروس فقه و اصول در محضر حضرت امام خمینی(ره) مشغول شد. سپس راهی نجف اشرف گردید و در جلسات درس حضرات آیات: سیدابوالحسن اصفهانی، سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم و سید ابوالقاسم خویی شرکت نمود. آیت‏اللَّه مدنی، سال‏ها پیش از ورود به عرصه مبارزات سیاسی، در مقابل افکار ضددینی کسروی مقابله کرده بود و با شهید نواب صفوی همکاری داشت. با آغاز قیام مردمی ایران به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و تبعید آن حضرت به نجف اشرف، آیت‏اللَّه مدنی در کنار استاد و رهبر خود قرار گرفت و در ایام سفر به ایران، ضمن نام بردن از حضرت امام، رسالت و وظایف مردم مسلمان را در برابر رژیم پهلوی بیان می‏کرد. آیت اللَّه مدنی در سال ۱۳۵۰ به فرمان امام جهت تدریس علوم دینی به خرم آباد رفت و در آنجا حوزه علمیه تأسیس نمود. چندی بعد بر اثر فعالیت‏هایی که علیه رژیم ستم‏شاهی داشت به مدت بیش از سه سال به شهرهای مختلف تبعید شد و با اوج‏گیری انقلاب اسلامی، از تبعید به قم بازگشت. این روحانی مبارز، پس از پیروزی انقلاب به دعوت مردم همدان، راهی این شهر گردید و از طرف مردم این استان به مجلس خبرگان قانون اساسی راه یافت. آیت اللَّه مدنی پس از شهادت آیت‏اللَّه قاضی طباطبایی، نخستین امام جمعه تبریز، از سوی امام خمینی(ره) به عنوان نماینده ولی فقیه و امام جمعه تبریز انتخاب شد و در این سنگر به پاسداری و حراست از آرمان‏های انقلاب اسلامی همت گماشت. این مجاهد نستوه سرانجام در بیستم شهریور ۱۳۶۰ ش برابر دوازدهم ذی‏قعده ۱۴۰۱ ق در ۶۸ سالگی در همین سنگر پس از اقامه نماز در محراب نماز جمعه تبریز توسط منافقین به شهادت رسید. و پس از تشییعی با شکوه در تبریز و قم، در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد. پیام امام خمینى (ره) به مناسبت شهادت آیت الله مدنى(شهید محراب)بسم الله الرحمن الرحیم، انالله و اناالیه راجعون با شهید نمودن یک تن دیگر از ذریه رسول الله و اولاد روحانى و جسمانى شهید بزرگ امیرالمؤمنین (ع( سند جنایت منحرفان و منافقان به ثبت رسید. سید بزرگوار و عالم عادل عالى قدر و معلم اخلاق و معنویات، حجت الاسلام و المسلمین شهید عظیم الشان مرحوم حاج سید اسدالله مدنى رضوان الله علیه، همچون جد بزرگوارش در محراب عبادت به دست منافقى شقى به شهادت رسید. اگر با به شهادت رسیدن مولاى متقیان اسلام محو و مسلمانان نابود شدند، شهادت امثال فرزند عزیزش شهید مدنى هم آرزوى منافقان را بر آورده خواهد کرد. اگر خوارج سیاه بخت از شهادت ولى الله الاعظم طرفى بستند و به حکومت رسیدند، این گروهکهاى خائن نیز به آمال خبیث خود که سقوط حکومت اسلام و برقرارى حکومت آمریکایى است مى رسند. آنان لعنت خدا و رسول و ننگ ابدى را براى خود و اینان عذاب ابدى خدا و نفرت و لعنت قادر متعال و امت اسلام را براى خود و هم پیمانان و اربابان خونخوار خویش به بار آوردند. ملت بزرگ و روحانیت معظم چون صفى مرصوص ایستاده اند که هر پرچمى از دست تواناى سردارى بیفتد سردار دیگرى آن را برداشته و به میدان آید و با قدرت بیشتر در حفظ پرچم اسلامى به کوشش برخیزد .شهید مدنى با شهادت مظلومانه خود ضد انقلاب و منافقین ضد اسلام را بکلى منزوى کرد. این چهره نورانى اسلامى عمرى را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند و از چهره هاى کم نظیرى بود که به حد و افر از علم و عمل و تقوى و تعهد و زهد و خودسازى برخوردار بود. به شهادت رساندن چنین شخصیتى به تمام معنى اسلامى همراه با تنى چند از فرزندان اسلام و یاران باوفاى انقلاب اسلامى در میعادگاه نماز جمعه و در حضور جماعت مسلمین جز عناد با اسلام و کمر بستن به محو آثار شریعت و تعطیل جمعه و جماعت مسلمین توجیهى ندارد. اگر تا امروز براى جنایتها و شرارتهاى خود بهانه هاى بى پایه اى مى تراشیدند، در شهادت این عالم متقى که جز درباره خدمت به اسلام و مسلمانان نمى اندیشید بهانه اى جز انتقام از اسلام و ملت شریف نمى توانند بتراشند. انتقام از اسلام که آن را اساس سقوط دستگاههاى جبار و شکست ابرقدرتها در ایران و پس از آن در منطقه مى بینند و از ملت قدرتمند که پشت بر آنان نموده و کاخهاى آمال و آرزوى آنان را در هم کوبیده و تمامى آنانرا از صحنه تا ابد بیرون رانده است مى گیرند. مردم رزمنده ایران و خصوص مردم غیرتمند آذربایجان که چنین روحانى متعهد و معلم عالى قدرى را از دست داده اند و حریف شکست خورده خود را مى شناسند، با عزمى جزم و اراده اى خلل ناپذیر انتقام خود را از آنان مى گیرند. اینجانب، شهادت این مجاهد عزیز عظیم و یاران باوفایش را به پیشگاه اجداد طاهرینش، خصوصا بقیة الله – ارواحناله الفدا – و به ملت مجاهد ایران و اهالى غیور و شجاع آذربایجان و به حوزه هاى علمیه و به خاندان محترم این شهیدان تبریک و تسلیت میگویم. خط سرخ شهادت، خط آل محمد (ص) و على (ع) است و این افتخار ازخاندان نبوت و ولایت به ذریه طیبه آن بزرگواران و به پیروان خط آنان به ارث رسیده است. درود خداوند و سلام امت اسلام بر این خط سرخ شهادت و رحمت بى پایان حق تعالى بر شهیدان این خط در طول تاریخ و افتخار و سرافرازى بر فرزندان پرتوان پیروزى آفرین اسلام و شهداى راه آن و ننگ و نفرت و لعنت ابدى بر وابستگان و پیروان شیاطین
شرق و غرب خصوصا شیطان بزرگ آمریکاى جنایتکار که با نقشه هاى شیطانى شکست خورده خود گمان کرده ملتى را که براى خداوند متعال و اسلام بزرگ قیام نموده و هزاران شهید و معلول تقدیم نموده با این دغل بازیها مى تواند سست کند و یا از میدان به در برد. اینان پیروان سید شهیدانند که در راه اسلام و قرآن کریم، از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد و اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیارى و زنده نمود. ارتش و سپاه و بسیج و سایر قواى مسلح نظامى و انتظامى و مردمى ما پیرو اولیایى هستند که همه چیز خود را در راه هدف و عقیده فدا نموده و براى اسلام و پیروان معظم آن شرف و افتخار آفریدند. از خداوند تعالى عظمت اسلام و مسلمین و رحمت براى شهیدان خصوصاً شهداى اخیرمان و بالاخص شهید عزیز مدنى معظم و سلامت کامل براى مجروحین این حادثه و صبر و استقامت براى ملت بزرگ خصوصاً آذربایجانیهاى عزیز و بازماندگان شهیدان خواهانم. سلام و درود بر همگان . والسلام على عبادلله الصالحین، روح الله الموسوى الخمینى، ۲۱ شهریور ۱۳۶۰

 نظر دهید »

قیام خونین 17 شهریور و پیامد های آن

18 شهریور 1391 توسط کوثر

قیام خونین 17 شهریور و پیامدهای آن

مقدمه:

شروع نهضت امام خمینی(ره) و مبارزات بی بدیلش در آغاز دهه ی چهل و قیام 15 خرداد،اسلام سیاسی را در سطحی گسترده رویاروی رژیم قرار داد. تلاش های فکری و سیاسی حضرت امام(ره) به عنوان رهبر نهضت با توجه به گستره وسیع هواداران اسلام انقلابی در میان روشنفکران دینی،سرانجام در میان مجموعه مخالفان سیاسی رژیم،جایگاه استوار و خدشه ناپذیر آن را تثبیت کرد و به عنوان خمیر مایه فکری انقلاب توانست همه جریان های موجود را باخود همراه ساخته یا به حاشیه براند. اما این نهضت به جرقه ای نیاز داشت که در هفده دی 1356 افروخته شد و انقلاب را در شکل تازه ای که عبارت از رویارویی آشکار و مستقیم با رژیم پهلوی بود به حرکت در آورد و فضای نسبتا مساعد سیاسی سال های پس از 1355 نهضت را سرعت و شتاب بیشتری بخشید، که طبیعتا واکنش دولت، سرکوب خونین و قهرآمیز همه خیزش های انقلابی در تمامی مناطق کشور بود.
یکی از مقاطع حساس مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی، قیام 17 شهریور 1357 می باشد که در این نوشتار به بررسی قیام و آثار آن خواهیم پرداخت.
در پی سیاست سرکوب خونین در اواخر بهار تا اواسط تابستان سال 1357 از شدت و گستره اعتراضات و فعالیت های مخالفان رژیم تا حد زیادی کاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع کشور کاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی و مفسران سیاسی رژیم به این جمع بندی دست یافتند که شاه پس از یک رشته در گیری با شورشیان و سرکوب مخالفان از دی ماه 1356تا خرداد ماه 1357، اکنون ابتکار عمل را به دست گرفته و کاملا بر اوضاع مسلط است و اکنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی کند. شاه در این دوران در یک مصاحبه تشریح کرد که “هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت. چه 700 هزار تن نیروی از من پشتیبانی می کنند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت سرم هستند و من قدرتمندم."(1)
اما شهریور ماه سال 1357 که مصادف با ماه رمضان بود. در شب های این ماه مبارک، در اکثر مجالس مذهبی ومساجد از اسارت و خفقان و نبودن آزادی و توهین رژیم به مقدسات ملت ایران صحبت می شد و مردم اعتراض خود را در قالب راه پیمایی نشان می دادند. در شب های هفتم،هشتم و نهم شهریور ماه به هنگام تظاهرات بین مردم و عوامل رژیم درگیری به وجود آمد. این درگیری منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از هم وطنان در میدان ژاله شد. یکی از شاهدان عینی واقعه شب های ماه رمضان در این باره چنین می گوید “مردان و زنان، در میدان ژاله تا انتهای خیابان ژاله جمع شده بودند و آقای علامه نوری سخنرانی می کردند. بعد از گذشت چند شب، گاردی ها از قبل در میدان ژاله خاک اره و بنزین ریخته بودند تا بدین وسیله مانع هرگونه تظاهراتی شودند، بعد از اتمام سخن رانی، در حدود ساعت دوازده ونیم و به هنگام بلند شدن مردم، یکدفعه کبریت کشیدند و خیابان آتش گرفت. در آن شب به طرف مردم تیراندازی شد و مردم در کوچه های اطراف پراکنده شدند."(2)
لذا می توان بیان داشت نطفه ی روز خونین 17شهریور،در شب های ماه رمضان و بعد از روی کار آمدن دولت به اصطلاح آشتی ملی شریف امامی ـ در پنجم شهریور ـ بسته شد. روز سیزدهم شهریور ماه که مصادف با عید فطر بود دولت اجازه داد، مردم در سراسر کشور برای برپایی نماز عید فطر گرد هم آیند. نماز عید در چند نقطه تهران از جمله در میدان ژاله به امامت علامه یحیی نوری خوانده شد و بعد از اتمام نماز،مردم درحالی که پیراهن های خونین شهدای شب های قبل را بر سر چوب زده بودند در مسیر خیابان شهباز به راه پیمایی پرداختند. با برگزاری نماز عید فطر در سایر مناطق تهران، راه پیمایی عظیمی انجام گرفت.
اهمیت تظاهرات و حضور مردم در این راه پیمایی گسترده، از دید مفسران خارجی پنهان نماند. خبر گزاری آسو شیتد پرس درچهارده شهریور در تلکس خبری خود،تفسیری از جورج کرایسکی آورد و نوشت” شاه ایران با یک انقلاب گسترده عمومی که شدیدترین تهدید برای سلطنت وی است، مواجه شده است،بیشتر ناظران معتقدند که شاه 58 ساله،تاج و تخت خود را حفظ خواهد کرد؛ اما به قیمتی گزاف. دوستان و دشمنان شاه همه عقیده دارند که اعتراضات عمومی روز افزون در هفت ماه گذشته، محمدرضا شاه پهلوی را به طرف دیواری رانده است که فقط دو مجرای خروج دارد: تفویض اساسی قدرت به مردم و یا دیکتاتوری شدیدترازآن چه که منتقدانش تا به حال به وی نسبت داده اند.(3)
اما روزهای چهاردهم و پانزدهم نیز تهران شاهد راه پیمایی و تظاهرات مردم علیه رژیم بود. روز پانزدهم دو اقدام مهم از سوی رژیم صورت پذرفت. یکی منع تشکیل اجتماعات و غیرقانونی اعلام شدن راه پیمایی ها از سوی دولت و دیگری، طرح مذهبی جلوه دادن رژیم و ایجاد اختلاف میان روحانیون بود که از سوی ساواک به شاه پیشنهاد شد.(4) لیکن درروز شانزدهم شهریور ماه به رغم تلاش ساواک و ممنوعیت راهییمایی از جانب دولت،مردم تظاهرات باشکوهی برگزار کردند. راه پیمایی و تعطیلی عمومی روز 16 شهریور همان طور که شهید باهنر در خطبه های نماز عید در قیطریه بیان داشته بود به علت گرامی داشت یادشهدای خیابان ژاله ی تهران که در درگیری های شب های ماه رمضان به شهادت رسیده بودند، انجام پذیرفت. در طول مسیر راه پیمایی که از قیطریه شروع و به میدان آزادی ختم شد مردم شعارهایی همچون “مرگ بر این سلطنت پهلوی ” ، ما پیرو قرآنیم ، ما شاه نمی خواهیم “،سکوت هر مسلمان ،خیانت است به قرآن ” بر زبان ها جاری بود؛ به طوری که ساواک درباره ی تظاهرات 16 شهریور گزارش داده است"قشریون مذهبی و گروه های بر انداز مذهبی، بدون توجه به اعلامیه منع تظاهرات و بدون مجوز از طرف دولت پس از گذشتن از خیابان شاهرضا به طرف میدان شهیادحرکت و با این تظاهرات مقاصد باطنی خود را بیشتر نمایان کردند و شعارها و مطالبی را مطرح ساختند که مغایر با اساس و بنیادهای سیاسی،اجتماعی و نظام موجود در کشور بود. گروه های مذکور، در تظاهرات مذکور با وقاحت هرچه تمام تر، به تمام مقدسات ملی و میهنی حمله کردند."(5)
به دنبال تظاهرات گسترده ی روز پنج شنبه شانزدهم شهریور ماه و دعوت مردم به برگزاری تظاهرات در روز جمعه هفدهم شهریور ماه، انقلاب وارد یکی دیگر از برهه های حساس خود شد. پایداری و استقامت ملت ایران به خصوص در راه پیمایی روز شانزدهم شهریور ماه رژیم را با چالشی جدی مواجه ساخت؛ به طوری که در اولین ساعات روز جمعه هفدهم شهریور ماه ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیوی تهران و حومه اعلام حکومت نظامی کرد. به موجب این اعلامیه علاوه بر تهران در یازده شهر دیگر کشور به مدت 6ماه حکومت نظامی اعلام شد. مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاعی نداشتند پیش از ساعت 6صبح، سیل اسا روی به خیابان ها آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله بود و طبق برنامه قبلی خود را برای رساندن به میدان ژاله که آن روزها به دلیل شهادت تعداد زیادی از مردم به میدان شهدا تغییر نام داده بود آماده کردند. همین که مردم به خیابان های اطراف میدان رسیدند ناگهان با دیدن تانک ها و زره پوش های نظامی رژیم غافلگیر شدند. سرانجام ماموران رژیم پس از چند بار اخطار به متظاهرین حدود ساعت 9 صبح از زمین و هوا به قتل عام مردم پرداختند. وحشی گری نیروهای نظامی رژیم ساعت ها ادامه داشت و در اطراف میدان پیکر شهیدان و مجروحانی بود که در صحنه نا برابر همچنان باقی مانده و خون هایی که هر گوشه ای از میدان را گلگون کرده بود.
حضرت امام روز هجدهم شهریور ماه با ارسال پیامی به ملت ایران ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیرقانونی اعلام داشتند.(6) اما این واقعه خونین دارای پیامدهایی نیز بود که اینک به آنها خواهیم پرداخت.

1ـ تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت:

به دنبال کشتار 17شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد. چرا که شیوه های موسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود، اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت تلقی می شد، نتیجه عکس بخشید. و لذا شاه برای یافتن یک راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحب نظران امور ایران و کارشناسان داخلی ،رایزنی نمود. حاصل این گفت و گوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده های کلان مادی نهفته است. اما وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سر در گم شده بود و سرانجام آمریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود.

2ـ تزلزل ارتش:

حوادث 17شهریورو ادامه حکومت نظامی،انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت.استقرار طولانی مدت ارتش در میدان هاومراکز مهم شهر که می بایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله کند،از کارآمدی ارتش و توان آن کاست.چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود.اما اکنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر می یافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می کرد.
امام خمینی (ره) یک روز پس از 17 شهریور در اعلامیه ای در نجف خطاب به ملت ایران، شاه را دستوردهنده ی اعلان حکومت نظامی و مسئول کشتار مردم دانست و به ارتشیان هشدار دادند در کنار مردم قرار گیرند و از همین زمان باتلاش رهبران محلی انقلاب، بسیاری از ارتشیان به ملت پیوستند.

3ـ گسترش اعتصابات و تضعیف روز افزون دولت:

از مهم ترین پیامدهای 17شهریور توسعه اعتصابات به شکلی فراگیر در سراسر کشور بود که ضربه ای مهلک بر پیکره اقتصادی و نیز حیات رژیم وارد آورد.مهم ترین ویژگی دوره تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس ازکشتار 17شهریور آغاز شدماهیت کاملا سیاسی آن بود که با هدف از پا در آمدن رژیم و فلج ساختن آن صورت می پذیرفت. با توسعه ی اعتصابات، آثار ضعف و دوگانگی در مجموعه نظام سیاسی آشکارا چهره نمود و رژیم را در مانده ساخت. زیرا در همان حال صاحبان سرمایه سخت به هراس افتاده بودند و از هرگونه سرمایه گذاری جدید به شدت ترس د اشته و خوداری می کردند. در نتیجه ی بحران بیکاری رو به افزایش نهاد، فرار سرمایه ها و خروج ذخایر ارزی تشدید گردید و رژِیم در سراشیبی سقوط قرار گرفت.

4ـ تحکیم بخشیدن رهبری حضرت امام(ره) :

شریف امامی درآغاز تصدی نخست وزیری و درباره برنامه ها و سیاست های دولت آشتی ملی در مورد بازگشت امام خمینی(ره) اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است.(7) و از اعزام هیاتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد. اما حضرت امام در همان روز اول نخست وزیری شریف امامی را “نیرنگ شیطانی شاه” خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیون را “وعده ی پوچ و فریبکارانه ” دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد. (8) با وقوع حادثه 17شهریور، حضرت امام، مسئول کشتار مستقیم مردم را شاه دانست و خواستار انهدام رژیم پهلوی شد. با شکست دولت آشتی ملی در پیشبرد سیاست های خود و ناکامی در جلب همکاری و مشارکت نیروهای سیاسی و مذهبی مخالف، رژیم را به اخراج حضرت امام از نجف متقاعد ساخت تا ایشان را هر چه بیشتر در انزوا و تنگنا قرار دهد. لذا با تبانی و همکاری دولت های ایران و عراق، ماموران امنیتی حکومت بعث، منزل حضرت امام را به محاصره گرفتند.این فشار که به منظور سکوت اجباری امام صورت گرفت نتیجه معکوس داد. حضرت امام که حاضر به تمکین از سیاست های دولت عراق نشده بود عازم پاریس گردید و این سیاست شاه که تصور می کرد بدین وسیله خطر مبارزه انقلابی حضرت امام (ره) را رفع کرده است در حقیقت یک خطای استراژیک محسوب شد،زیرا با عزیمت امام به پاریس، وی در مواجه مستقیم با محافل خبری و سیاسی جهان قرار گرفت و توانست در سطحی گسترده تر، آرمان ها و مواضع انقلاب را برای تمام جهانیان باز گو کند. این مسائل موجب شد تا تمامی نیروهای ملی و مذهبی چاره ای جز پیوستن به صفوف انقلاب تحت زعامت حضرت امام را نداشته باشند و این معنایی جز رهبری بلا منازغ و بی همتای حضرت امام نبود.

5- تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی :

17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فرا گیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.

6- تشدید سر در گمی آمریکا در برابر مسائل ایران :

هم زمان با بحرانی شدن اوضاع و واقعه 17 شهریور، روسای جمهور مصر، اسرائیل و آمریکا روز 19 شهریور با شاه گفت و گو کردند. شاه در گفت و گو با کارتر واقعه 17 شهریور را یک طرح شیطانی از سوی کسانی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز سازی کشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کردند. او خواستار ادامه حمایت های آمریکا شد و هشدار داد در غیر این صورت دشمنانش او را غافلگیر ساخته و بر وی پیشی خواهند جست. (9) کارتر نیز در پاسخ به در خواست های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سرکوب گرانه شاه اعلام کرد.دو روز پس از حادثه 17 شهریور اردشیر زاهدی – سفیر ایران در آمریکا – با وارن کریستوفر – معاون وزارت امور خارجه آمریکا – در واشنگتن دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد. اما زاهدی اعلام کرد، کمونیست های سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می دهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. کریستوفر این اتهام را ناروا خواند و اظهار داشت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهم ترین عامل بروز و گسترش شورش هاست.(10) به هر حال، حقیقت این است که تا وقوع حادثه 17 شهریور هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران کننده نمی دانستند. آنان با اظهار نظرهای سطحی و خوشبینانه درباره توانا یی تردید ناپذیر شاه در کنترل اوضاع کشور و خاورمیانه به حمایت خود ادامه می دادند.(11)
در واقع می توان گفت واقعه 17 شهریور نخستین زنگ خطر را برای زمامداران آمریکا به صدا در آورد. از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیق تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند که ماحصل این بررسی ها چیزی جز سردرگمی هر چه بیشتر آمریکا در امور ایران نبود که با توصیه های ضد و نقیض به شاه همراه می شد و در نتیجه مسیر انقلاب را هر چه بیشتر هموار می ساخت.

نتیجه گیری:

بی تردید، قیام 17شهریور را می توان به عنوان یکی از نقاط عطف مبارزات ملت مسلمان ایران علیه رژیم پهلوی دانست. ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بی گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آن ها در حرکت خود مصمم تر گردند و در این بین رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) نقشی به سزا داشت. حمایت های سران به اصطلاح دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی در سرکوب مبارزین نیز باعث گردید تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموکراتیک آن ها در بین مردم رنگ ببازد و ماهیت اصلی آنان برای مردم ایران هرچه بیشتر نمایان گردد. در مجموع باید گفت قیام خونین 17 شهریور عاملی موثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می رود.

منابع
1- غلام رضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنچ سال ایران؛ از کودتا تا انقلاب، تهران،نشر رسا، 1373، جلد چهارم، صفحه 74
2- محمد طحان، تاریخ شفاهی قیام 17شهریور 1357، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386 ، صفحه39
3- روز شمار انقلاب اسلامی، تهران، دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی، 1378، جلد5، صفحه 64
4- محمد طحان،پیشین، صفحه 57
5- روزشمار انقلاب اسلامی، پیشین، صفحه 57
6- صحیفه نور، جلد 2، صفحه 100- 101
7- غلام رضا نجاتی، پیشین، جلد دوم، صفحه 83
8- صحیفه نور، جلد اول ، صفحه 568-569
9- غلام رضا نجاتی ، پیشین ، صفحه 92-93
10-غلام رضا نجاتی ، پیشین ، صفحه 94-95
11-زبیگنیو ،بروژینسکی،خاطرات برژینسکی صفحه 26-27
محمد مهدی سیفی
مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 نظر دهید »

برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران نمايش اقتدار، شكوه و عظمت جمهوری اسلامی بود

16 شهریور 1391 توسط کوثر

 

دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب

 

91/6/16

 

حضرت آيت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(پنجشنبه) در ديدار رئيس و اعضای مجلس خبرگان شرايط كشور را در مجموع، در حال پيشرفت مطلوب دانستند و با اشاره به برگزاری  اجلاس سران عدم تعهد در تهران به عنوان نمایش اقتدار ، شکوه و عظمت نظام اسلامی، تأكيد كردند: دشمنان ملت ايران، با حماقت خود، ‌اين اجلاس را به يك جنگ ديپلماتيك با جمهوری اسلامی ايران تبديل كردند كه نتيجه آن، شكست مفتضحانه آنها بود.

 

رهبر انقلاب اسلامی داشتن يك جمع بندی صحيح و منطقی از وضعيت كشور را ضروری خواندند و افزودند: ارزيابی مسائل از جهات گوناگون، نشانگر شرايط مناسب و خوب كشور برای نشان دادن عظمت اسلام است.

 

حضرت آيت الله خامنه‌ای خاطرنشان كردند: برگزاری موفقيت آميز اجلاس سران عدم تعهد در تهران، يك نمونه از شرايط مهيا و آماده نظام فكری است كه جمهوری اسلامی ايران به دنيا ارائه كرده است.

 

ايشان برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران را از همه جهت، نمايش اقتدار، شكوه و عظمت دانستند و گفتند: منشأ اين شكوه و عظمت، ‌همان تفكری است كه امام (ره) براساس اسلام، در كشور بوجود آورد و آن را پرورش داد تا رويش پيدا كرد.

 

رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اجلاس سران عدم تعهد در تهران، می‌توانست همانند ساير اجلاس‌های بين المللی، بصورت معمولی برگزار شود اما شرايط سياسی دنيا و زمان و مكان برگزاری اجلاس و همچنين حماقتی كه بدخواهان ملت ايران انجام دادند،‌ موجب شد كه اين اجلاس به پديده‌ای تأثيرگذار و مورد توجه در دنيا و يك جنگ ديپلماتيك با جمهوری اسلامی ايران،‌ تبديل شود.

 

حضرت آيت الله خامنه‌ای افزودند: تلاش شد تا با برخی فضاسازيها، جمهوری اسلامی ايران در اين اجلاس خود سانسوری كند و مواضع خود را بخصوص بر ضد رژيم صهيونيستی، اعلام نكند اما اجلاس آنچنان پرابهت برگزار شد كه اين تلاشها نيز نتيجه نداد.

 

رهبر انقلاب اسلامی حضور حدود دوسوم كشورهای جهانرا در نشست تهران و ايجاد زمينه برای اعلام مواضعی كه در اجلاس‌های بين المللی ديگر بيان نمی‌شوند، از ديگر نقاط برجسته اجلاس سران عدم تعهد دانستند و افزودند: مواضعی كه از زبان برخی رؤسای كشورها و هيأتهای حاضر در نشست تهران بويژه انتقاد از ساختار سازمان ملل و شورای امنيت و ديكتاتوری بين المللی حاكم بر جهان، بيان شد در اجلاس‌های بين المللی مشابه آن سابقه ندارد.

 

حضرت آيت الله خامنه‌ایيكی ديگر از نتايج برگزاری اجلاس سران عدم تعهد در تهران را خنثی شدن تبليغات و هياهو در مورد تحريم‌ها دانستند و افزودند: رؤسای كشورها و هيأتهای شركت كننده در اجلاس سران عدم تعهد، از نزديك جريان عادی زندگی و نشاط مردم را در پايتخت و شهرهای ديگر ديدند و در حاشيه اجلاس نيز با مسئولان كشور درخصوص قراردادهای مختلف رايزنی كردند.

 

رهبر انقلاب اسلامی با تأكيد بر اينكه نتيجه جنگ ديپلماتيك بدخواهان ملت ايران، شكست مفتضحانه آنان بود، خاطرنشان كردند: موفقيت و شكوه و عظمت اجلاس تهران به گونه‌ای بود كه مخالفان نظام اسلامی و رسانه‌های آنها منفعل و مجبور به اعتراف به واقعيات شدند.

 

حضرت آيت الله خامنه‌ای با اشاره به تعابير رسانه‌های غربی از جمله «سيلی ايران بر صورت معارضان» و «اقدام ايران در گوشمالی كسانی كه می‌خواستند او را منزوی كنند» ،گفتند: براساس قاعده قرآنی، هر كاری كه دشمن را به عصبانيت وادارد، يك حسنه و عمل صالح است، بنابراين برگزاری باشكوه و موفقيت آميز اجلاس سران عدم تعهد در تهران، يك عمل صالح بود.

 

ايشان تأكيد كردند: در مسائل مختلف از جمله مسائل داخلی بايد مراقب بود تا مغالطه‌ها ما را به اشتباه در تحليل گرفتار نكند.

 

رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان كردند: ارزيابی من از شرايط اين است كه كشور، در مجموع در حال پيشرفت مطلوب است.

 

حضرت آيت الله خامنه‌ایتأكيد كردند: البته ممكن است در برخی مسائل اجرايی و فكری، نقاط ضعفی هم وجود داشته باشد اماارزيابی از شرايط كشور، با در نظر گرفتن همه نقاط قوت و پيشرفتها و برخی نقاط ضعف، است.

 

در ابتدای اين ديدار آيت الله مهدوی كنی رئيس مجلس خبرگان رهبری ضمن باارزش خواندنمباحث مطرح شده در نشست دوازدهم مجلس خبرگان گفت: نشست‌های مجلس خبرگان از لحاظ شكلی و محتوايی مهم است زيرا علمای صاحب نام و صاحب نفوذ، از سراسر كشور حضور دارند و در مورد مسائل مختلف سياسی، اقتصادی، فرهنگی و بين المللی اظهار نظر می‌كنند.

 

در ادامه آيت الله محمدی يزدی نايب رئيس مجلس خبرگان گزارشی از مهمترين محورهای مطرح شده در اين اجلاس ارائه كرد.

 

وی افزود: قدردانی از برگزاری موفقيت آميز اجلاس سران عدم تعهد در تهران،‌ تأكيد بر بازسازی سريعتر مناطق زلزله زده استان آذربايجان شرقی، اقتصاد مقاومتی و شرايط اقتصادی كشور، مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه از جمله حجاب و عفاف،‌ و مسائل سوريه از جمله مباحثی بود كه در نشست دوازدهم خبرگان مورد بحث قرار گرفتند.

 

 

 

 نظر دهید »

اثر مراقبت خانم‌ها از حجاب، در زندگی اخروی و پیشرفت كشور

13 شهریور 1391 توسط کوثر

اين زندگى ميگذرد؛ لذات و سختى‌هايش همه به طرفةالعينى ميگذرد. شما در دوره‌ى جوانى، اين حرف را درست نميفهميد. انسان در دوران جوانى خيال ميكند دنيا ثابت است، ساكن است، هميشه همين جور است؛ به سن ما كه رسيديد، يك نگاه ميكنيد، مى‌بينيد دنيا عجب سريع ميگذرد؛ چشم به هم ميزنيد، گذشته. خب، آن طرف: «و انّ الدّار الأخرة لهى الحيوان»؛(1)زندگى و حيات، آنجاست. «ذلك الّذى يبشّر الله عباده»(2) - كه امروز در آيات كريمه ميخواندند - بشارتهاى الهى آنجاست. هم براى آنجا، هم براى حفظ عزت كشور و پيشرفت كشور، وضع حجاب را، وضع عفاف را، وضع تقيدات و پايبندى را خانمها بايد مراقبت كنند؛ اين وظيفه است. خودنمائى و جلوه‌فروشى، يك لحظه است و آثار سوء آن براى كشور، براى جامعه، براى اخلاق، حتّى براى سياست، آثار مخرب و ماندگار است؛ در حالى كه ملاحظه‌ى عفاف، ملاحظه‌ى حدود شرعى در رفتار و حركات بانوان، اگر چنانچه سختى‌اى داشته باشد، سختىِ كوتاهى است، اما آثارش، آثار عميق و ماندگارى است. خود خانمها خيلى بايد مراقبت كنند مسئله‌ى حجاب را، مسئله‌ى عفاف را؛ وظيفه‌ى آنهاست، افتخار آنهاست، شخصيت آنهاست.

حجاب مايه‌ى تشخص و آزادى زن است؛ برخلاف تبليغات ابلهانه و ظاهربينانه‌ى ماديگرايان، مايه‌ى اسارت زن نيست. زن با برداشتن حجابهاى خود، با عريان كردن آن چيزى كه خداى متعال و طبيعت پنهان بودن آن را از او خواسته، خودش را كوچك ميكند، خودش را سبك ميكند، خودش را كم‌ارزش ميكند. حجاب وقار است، متانت است، ارزشگذارى زن است، سنگين شدن كفه‌ى آبرو و احترام اوست؛ اين را بايد خيلى قدر دانست و از اسلام بايد به خاطر مسئله‌ى حجاب تشكر كرد؛ اين جزو نعمتهاى الهى است.

 

1) سوره مبارکه العنكبوت آيه 64
وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ﴿۶۴﴾
این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر می‌دانستند!

 

 

2) سوره مبارکه الشورى آيه 23
ذٰلِكَ الَّذي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ ۗ قُل لا أَسأَلُكُم عَلَيهِ أَجرًا إِلَّا المَوَدَّةَ فِي القُربىٰ ۗ وَمَن يَقتَرِف حَسَنَةً نَزِد لَهُ فيها حُسنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفورٌ شَكورٌ﴿۲۳﴾
این همان چیزی است که خداوند بندگانش را که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند به آن نوید می‌دهد! بگو: «من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمی‌کنم جز دوست‌داشتن نزدیکانم [= اهل بیتم‌]؛ و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‌اش می‌افزاییم؛ چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است

بيانات مقام معظم رهبری در ديدار جمعى از مداحان سراسر كشور
تاریخ : 1391/02/23

 نظر دهید »

"رئیسعلی دلواری" نماد ایستادگی و مبارزه با استعمار

12 شهریور 1391 توسط کوثر

شهید رئیسعلی دلواری آزادی‌خواه و رهبر قیام جنوب با حکم جهاد علمای دینی بوشهر علیه نیروهای انگلیسی قیام کرد و پس از چندین بار غلبه بر نیروهای غاصب، در 12 شهریور سال 1294 به شهادت رسید و به نماد ایستادگی و مبارزه با استعمار تبدیل شد.

 





رئیس علی دلواری فرزند رئیس محمد از خان‌های تنگستان بود که در سال۱۲۶۰ هجری شمسی در روستای دلوار از شهرستان تنگستان استان بوشهر در ساحل خلیج فارس به دنیا آمد. وی از همان دوران نوجوانی با سادات و مجتهدین ارتباطی نزدیک برقرار می‌کند و به آموختن دروس دینی پرداخت. وی هنگامی که متوجه حضور انگلیسی‌ها در بوشهر می‌شود بلافاصله با علمای دینی به شور و مشورت می پردازد و کسب تکلیف می‌کند.

رئیسعلی دلواری در نبردهای مختلفی مقابل نیروهای متخاصم قرار گرفتکه می‌توان به نبردهای جنگ جهانی اول، نبرد دلوار، و نبرد بوشهر اشاره کرد. وی در این نبردها ضربه‌های سنگینی بر پیکره نیروهای انگلیسی وارد کرد وموفق شد هفت سال این نیروها را از خاک ایران خارج کند.

در سوگندنامه رئیسعلی امده است: ای کلام الله گفتار مرا شاهد باش من به تو سوگند یاد می کنم که اگر انگلیسی‌ها بخواهند بوشهر را تصرف کنند و به خاک وطن من تجاوز کنند، در مقام مدافعه برآیم و تا آخرین قطره خون من بر زمین نریخته است، دست از جنگ و ستیز با آنان نکشم و اگر غیر از این رفتار کنم، در شمار منکرین و کافرین به تو باشم و خدا و رسول از من بیزار شوند.

 

 

مبارزات رئیسعلی دلواری با کسب اجازه از علمای دینی

پسرعموزاده رئیسعلی دلواری که در حال حاضر به عنوان راهنمای موزه رئیسعلی دلواری فعالیت دارد در گفتگو با خبرنگار مهر به بیان بخش‌هایی از زندگی و مبارزات رئیسعلی پرداخت و اظهار داشت: رئیسعلی از زمانی که توانست اسلحه به دست بگیرد با سلاح آشنا شد و مهارت‌های بسیار خوبی در تیراندازی داشت.

حیدر شاکر اضافه کرد: رئیسعلی در سن 26 سالگی پس از اطلاع از ورود انگلیسی‌ها به بوشهر، سریعا خود را به این شهر رساند و پس از مذاکره با علمای دینی حکم جهاد علیه نیروهای متخاصم انگلیسی گرفت و در حرکاتی شجاعانه موفق شد انگلیس‌ها را از بوشهر بیرون کند.

رئیسعلی با همراهی دیگر آزادی‌خواهان بوشهر از اوضاع آشفته آن روزگار بسیار متأثر بود و در سفری که به بوشهر داشت در خانه سید محمد رضا کازرونی به کلام خدا سوگند یاد کرد که تا آخرین قطره خون با انگلیسی‌ها مبارزه کند.

انگلیسی‌ها در رمضان سال 1333 ه.ق عملاً بوشهر را اشغال کردند و پرچم خود را بر فراز دارالحکومة و دیگر ادارات به اهتزاز درآوردند. آنها یک آلمانی و همسرش را که علیه انگلیسی‌ها تبلیغ می کردند، توقیف کرده و به هندوستان فرستادند.

نیروهای رئیسعلی با شبیخون‌های شبانه موفق شدند کنسولگری و تأسیسات آن را به آتش بکشند و نایب کنسول انگلیس که مورد محافظت شدید سربازان هندی بود توانست از این مهلکه بگریزد

تلاش انگلیسی‌ها برای تطمیع رئیسعلی

زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیشروی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رئیس علی، دو نفر از متابعان حیدرخان حیات داودی را به دلوار فرستادند تا موافقت او را با پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند.

 

نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رئیس علی متذکر شدند که چنانچه او از قیام علیه قوای اشغالگر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت. رئیس علی در پاسخ می‌گوید: چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته‌است.

پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رئیس علی نگاشته شد مبنی بر این که چنانچه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ می‌کنیم، در این صورت خانه‌هایتان ویران و نخل‌هایتان را قطع خواهیم کرد.

رئیس علی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: خانه ما کوه‌ است و انهدام و تخریب آن‌ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.

راهنمای موزه رئیسعلی در ادامه سخنان خود با خبرنگار مهر به تلاش انگلیسی‌ها برای تطمیع رئیسعلی اشاره کرد و بیان داشت: انگلیسی‌ها به این نتیجه رسیدند که رئیسعلی مرد سازش نیست و تلاش بسیار زیادی برای تطمیع آو با پرداخت مبالغ زیادی داشتند که با مخالفت رئیسعلی مواجه شدند.

شاکر اضافه کرد: انگلیسی‌ها با چهار کشتی جنگی برای گلوله باران دلوار و مجاهدان دلواری به همراه پنج هزار سرباز انگلیسی و هندی وارد منطقه شدند که رئیسعلی در اولین اقدام خود زنان و کودکان را از دلوار خارج کرد.

سربازان با قایق به سمت دلوار آمدند رئیسعلی دستور داد مبارزان از تیراندازی دست بردارند و پس از آنکه سربازان بیگانه رسیدند، دستور حمله داد از کثرت انفجار دود باروت بر سر دلوار آسمان ساحل دریا چنان تیره و تار شد که نیروهای دشمن دیده نمی‌شدند.

 

رئیسعلی دستور عقب‌نشینی به تپه‌های اطراف دلوار را داد و نیمه شب با بکارگیری تاکتیک قدیمی خود، شبیخون نهایی را آغاز کرد؛ جنگی تن به تن در گرفت و فرمانده دشمن به دست رئیسعلی کشته شد و تا ظهر روز بعد، با ازدیاد تلفات دشمن نسیمفتح و پیروزی بر پرچم رئیسعلی و دلواری‌ها وزید و دشمن عقب نشینی کرد

 

شهادت رئیسعلی دلواری به‌دست یک سرباز خائن

نیروهای انگلیس پس از شکست دلوار، قشون باقیمانده خود را عازم بوشهر کردند. آوازه رشادت رئیس علی نه تنها در ایران بلکه در اروپا هم ورد زبان‌ها شد و روزنامه تایمز صفحاتی از اخبار خود را به آن اختصاص داد.

رئیسعلی در میدان جنگ در تنگک توسط یک نفر فریب خورده وطن‌فروش به شهادت رسید. جنازه رئیسعلی شش ماه در گورک به صورت امانت نگه داری شد و پس از آن با تشییع جنازه‌ای طولانی و بی‌نظیر، جسد او را به وادی‌الاسلام در نجف اشرف حمل کرده و در کنار پدرش به خاک سپردند.

در سال شهادت رئیس علی مردم تنگستان یک‌سال تمام مشکی پوشیدند و عزاداری کردند. حتی در مسجد شاه تهران رئیس دولت، میرزا حسن خان مستوفی الممالک، برای رئیس علی ختم گرفت و بسیاری از شخصیت‌های دولتی و مذهبی برای عرض تسلیت به نزد زائر محمد آمدند.

 

سرنوشت قاتل رئیسعلی دلواری

پسرعموزاده رئیسعلی دلواری به کشته شدن رئیسعلی دلواری به دست یکی از همرانش اشاره کرد و بیان داشت: این اقدام به حدی زشت و ناروا بود که حتی برخی از انگلیسی‌ها هم این کار را سرزنش کردند.

قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می‌کردند، پاسداری از بوشهر و دشستان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن نیز هدف دیگر آنها بود.

رئسیعلی چهار زن داشت که فقط از آخرین همسر خود (مدینه دختر صفر از اهالی دلوار) صاحب فرزندی به نام عبدالحسین (بهادر شهیدی) شد. نوه‌های رئیسعلی از بهادر، سه نفر به نام‌های غلامحسین، فرنگیس و گل اندام هستند که تنها گلندام در قید حیات است

 

حضور مقام معظم رهبری و رئیس جمهور در زادگاه رئیسعلی دلواری

مقام معظم رهبری در سفر سال 1370 خود به استان بوشهر به شهر دلوار زادگاه رئیسعلی دلواری رفتند و در جمع مردم این شهر رشادت‌ها و دلاوری‌های رئیسعلی و همرزمانش را ستودند.

رهبر معظم انقلاب در سفر به دلوار در جمع مردم این شهر بیان داشتند: شجاعت‌های رئیس علی دلواری و نیز پشیتبانی مردم بوشهر از مبارزات آیت الله سید عبدالحسین لاری و شجاعت های شهید عاشوری از جمله یادگارهای ارزنده تاریخی ایران است.

دکتر محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهور ایران نیز در جریان سفر خود به استان بوشهر به منزل رئیسعلی دلواری رفت و از زادگاه وی دیدن کرد.

 

رئیسعلی نماد روحیه استکبارستیزی مردم بوشهر است

مدیرکل امور اجتماعی استان بوشهر در گفتگو با خبرنگار مهر، رئیسعلی دلواری را الگویی واقعی برای جوانان معرفی کرد و با اشاره به رشادت‌ها و دلاورمردی‌های این شهید گرانقدر، اظهار داشت: رئیسعلی دلواری انسانی هوشمند، آگاه، متعهد، هدفمند و شجاع بود.

نصرالله شفیعی به رشادت‌های رئیسعلی دلواری در مبارزه با استعمار پیر انگلیس اشاره کرد و ادامه داد: رئیسعلی دلواری نمادی از فرهنگ و روحیه استعمارستیزی مردم استان بوشهر و دیگر نقاط ایران است.

وی با بیان اینکه این مبارزات نشان داد که ایران و ایرانی هیچگاه در مقابل زورگویان کوتاه نمی‌آید، ادامه داد: رئیسعلی دلاورمردی است که مبارزاتش برابر انگلیس تا همیشه تاریخ بر کرانه‌های نیلگون خلیج فارس می‌درخشد.

‌مدیرکل امور اجتماعی استانداری بوشهر رئیسعلی دلواری را نماد مبارزه با استعمار و استکبار توصیف کرد و گفت: تلاش کرده‌ایم با پیش‌بینی برنامه‌های مناسب، سالروز شهادت رئیسعلی دلواری و روز مبارزه با استعمار را متناسب با شأن این شهید و مردم استان بوشهر گرامی بداریم.

وی اضافه کرد: هدف از اجرای این برنامه‌ها علاوه بر گرامیداشت روز مبارزه با استعمار، بزرگداشت و تبیین شخصیت و مبارزات مردی است که در تاریخ و فرهنگ ملی و مذهبی ما نماد رشادت، دلیری و تبعیت از روحانیت است.

 

تبعیت از روحانیت عامل پیروزی رئیسعلی بود

معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به سالروز شهید رئیسعلی دلواری اظهار داشت: رئیسعلی دلواری از شخصیت‌های بزرگ و مبارز در تاریخ ایران اسلامی است و همواره نام ایشان با ایثار و جوانمردی همراه است.

خداکرم یزدانپناه اضافه کرد: حدود 100 سال قبل جوانی 33 ساله به‌وسیله یکی از دوستان خودش با تحریک انگلیس به شهادت می‌رسد. این جوان چند سال در مقابل انگلستان با دوستانش مقاومت کرد و حدود هفت سال نگذاشتند که انگلستان که قسمت‌هایی از بوشهر را تصرف کرده بود بتواند دلوار و اهرم و جاهای دیگر را به تصرف خودش در بیاورد.

وی با ماندگار دانستن شهید رئیسعلی دلواری، ایستادگی در برابر استعمار انگلستان و مبارزه تا آخرین توان را از ویژگی‌های وی عنوان کرد و افزود: تبعیت محض از روحانیت زمان از مهم ترین عوامل موفقیت رئیسعلی دلواری بوده و این ویژگی ارزش و اهمیت بسیار زیادی دارد.

معاون فرهنگی ارشاد بوشهر ادامه داد: نکته مهم در مورد رئیسعلی دلواری این است که ایشان جان باخته و فدایی ولایت بود و برای مبارزه با انگلستان از ولی زمان خودش و مراجع عظام کسب تکلیف کرده بود، البته همه ما افتخار می کنیم رئیسعلی دلواری متعلق به نظام اسلامی و ایران است.

وی ادامه داد: ما بوشهری‌ها این افتخار را داریم که خون آن عزیز در رگ جوان‌های ماست و امروز هم همان جوان‌ها که در این هشت سال دفاع مقدس نشان دادند که خون رئیسعلی در رگ‌هایشان هست و امروز هم با قامتی استوار در مبارزه انگلستان و آمریکای جهان‌خوار ایستاده‌اند و تا پیروزی کامل مقاومت خواهند کرد.

 

منبع :خبر گزاری مهر

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

راز استجابت دعای معصوم

16 خرداد 1390 توسط کوثر

ابوموسی گوید: روزی نزد امام هادی (علیه السلام) رفته و عرض کردم: متوکل به من ستم می‌کند و اموالی را از من به جرم این که دوستدار شما هستم، گرفته است. اگر برای شما امکان دارد از او بخواهید تا دست از این کارهایش بر علیه من بردارد. امام (علیه السلام) فرمودند: اگر خداوند بخواهد، خواسته‌ات برآورده می‌شود.

هنگام شب شد و چندین بار از طرف متوکل پیغام رسید که باید به نزد او بروم. وقتی به دربار متوکل رسیدم، وزیرش فتح بن خاقان به من گفت: ابوموسی تو چه کرده‌ای که امیر از بس تو را طلبید، مرا به ستوه آورده؟!

نزد متوکل رفتم و او به من گفت: ای ابوموسی! ما از تو غافل شده‌ایم و تو نیز ما را فراموش کرده‌ای، چه چیزی از اموالت در نزد ماست؟ گفتم: فلان چیز و فلان مقدار پول. دستور داد 2 برابر آنها را به من دادند. هنگام خروج از قصر از فتح پرسیدم: آیا علی بن محمد (علیه السلام) به این جا آمده بود؟ گفت: نه. آیا نامه‌ای برای شما نوشته بود؟ پاسخ داد: نه. فتح به دنبال من آمد و گفت: حتماً تو از او خواستی که برایت دعا کند، پس از او خواهش کن که برای من هم دعایی بکند…

فردای آن روز به نزد امام هادی (علیه السلام) رفتم و به ایشان گفتم: سرورم! به من گفته‌اند که شما نه پیش متوکل رفته‌اید و نه درخواستی از او کرده‌اید. پس چگونه…

امام فرمودند: خداوند متعال می‌داند که ما در امور، جز به او پناه نمی‌بریم و در کارها جز به او توکل نمی‌کنیم و ما را عادت داده که از او درخواست کنیم، تا اجابتمان کند …

عرض کردم: مولایم! فتح بن خاقان به من چنین گفته است. امام فرمودند: او به ظاهر ما را دوست دارد و در باطن از ما کناره می‌گیرد. دعا برای کسی است که پروردگارش را می‌خواند. چون در طاعت خدا خود را خالص کردی و به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و به حق ما اهل بیت (علیهم السلام) اعتراف نمودی، آنگاه که از خدای تبارک و تعالی چیزی درخواست کنی، تو را بی‌بهره نمی‌گذارد.

منبع:  "زندگی و سیمای امام علی بن محمد النقی (علیه السلام)"، تألیف: آیت الله سید محمد تقی مدرسی

 2 نظر

تمثيل زيباي مرحوم حاج اسماعيل دولابي درخصوص انتظار فرج

11 خرداد 1390 توسط کوثر


مرحوم حاج اسماعيل دولابي از علماي برجسته و از بزرگان اهل معرفت، درخصوص انتظار فرج تمثيل زيبائي دارند که نقل آن آموزنده است.
آن مرحوم مي فرمايند:پدري چهار تا بچه را گذاشت توي اتاق و گفت اين‌جا‌ را مرتب کنيد تا من برگردم
خودش هم رفت پشت پرده. از آن‌جا نگاه مي‌کرد مي‌ديد کي چه کار مي‌کند، مي‌نوشت توي يک کاغذي که بعد حساب و کتاب کند

…

يکي از بچه‌ها که گيج بود، حرف پدر يادش رفت. سرش گرم شد به بازي. يادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنيد
يکي از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ريختن و داد و فرياد که من نمي‌گذارم کسي اين‌جا را مرتب کند
يکي که خنگ بود، ترسيد. نشست وسط و شروع کرد گريه و جيغ و داد که آقا بيا، بيا ببين اين نمي‌گذارد، مرتب کنيم
اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را ديد از پشت پرده. تند و تند مرتب مي‌کرد همه‌جا را
مي‌دانست آقاش دارد توي کاغذ مي‌نويسد
هي نگاه مي‌کرد سمت پرده و مي‌خنديد. دلش هم تنگ نمي‌شد. مي‌دانست که آقاش همين ‌جاست
توي دلش هم گاهي مي‌گفت اگر يک دقيقه دير‌تر بيايد باز من کارهاي بهتر مي‌کنم
آن بچه‌ شرور همه جا را هي مي‌ريخت به هم، هي مي‌ديد اين خوشحال است، ناراحت نمي‌شود
وقتي همه جا را ريخت به هم، آن وقت آقا آمد
ما که خنگ بوديم، گريه و زاري کرده بوديم، چيزي گيرمان نيامد. او که زرنگ بود و خنديده بود، کلي چيز گيرش آمد
زرنگ باش. خنگ نباش. گيج نباش
شرور که نيستي الحمدلله. گيج و خنگ هم نباش
نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببين و کار خوب کن
خانه را مرتب کن، تا آقا بيايد

منبع: پرتال فرهنگي اطلاع رساني نور

 3 نظر

چگونه امام زمان(عج) را ببینیم؟

10 خرداد 1390 توسط کوثر

آیة الله العظمى بهجت(ره) در پاسخ به سؤال یكى از مسئولین حزب الله در مورد چگونگى امكان تشرف به محضر مقدس حضرت بقیة الله اعظم فرمود:

راه رسیدن به حضرت، یاد دائم آن بزرگوار است ، یاد دائم و عدم غفلت لحظه‎اى از آن حضرت، آدمى را به محضر آن حضرت مى‎رساند. یاد دائم حضرت، كار مشكلى نیست حتى از تنفس فیزیكى بدن نیز آسان‎تر است ، ولى همت مى‎خواهد.

انسان عاشق حضرت، پس از توجه دائم همانند رسیدن به بلوغ، خود را طورى دیگر مى‎یابد.

 

 2 نظر

پذیرش الهی

09 خرداد 1390 توسط کوثر

روایت کرده اند که جوانی در بنی اسرائیل بیست سال اطاعت و بندگی نمود و بیست سال هم معصیت کرد.

روزی در آینه نگاه کرد دید موهایش سفید شده.به خود آمد و از کرده ی خود پشیمان شد.

عرض کرد:ای خدا من !

بیست سال عبادت بیست سال معصیت کردم اگر به سوی تو برگردم آیا مرا قبول می کنی؟

ناگهان صدایی شنید:

احببتنا فاحببناک.ترکتنا فترکناک.و عصیتنا فامهلناک.و ان رجعت الینا قبلناک.


“ما را دوست داشتی پس تو را دوست داشتم.ما را ترک کردی پس تو را ترک کردیم.معصیت ما را کردی تو را مهلت دادیم.پس اگر  برگردی به جانب ما تو را قبول می کنیم.”


 1 نظر

امام را با کفن آیت‌الله خامنه‌ای دفن کردیم

09 خرداد 1390 توسط کوثر

 

رابطه عمیق حضرت امام با مقام معظم رهبری و علاقه دوطرفه آنان در دوران پیش از انقلاب و پس از آن تا رحلت امام بر همگان روشن است.


ظاهراً تقدیر بر آن بود که این رابطه، پس از رحلت امام هم در شکلی خاص تجلی یابد و آن، ماجرایی بود که هنگام تدفین امام رخ داد و بدن مطهر ایشان با کفنی که آیت الله خامنه ای برای خود تهیه نموده بودند کفن گردید و دفن شد.


آقای توسلی (از اعضای دفتر امام) در مصاحبه ای این ماجرا را تعریف نموده اند که ما نیز آن را در سالروز تدفین امام نقل می کنیم: «ساعت ده و بیست دقیقه شب بود که دل مهربان امام از حرکت ایستاد و صدای شیون و ضجه به آسمان رسید. مسئولان تراز اول اعلام کردند که همه آرام باشند، چون اعلام خبر در آن وقت شب صلاح نیست. حدود ساعت دو بعد از نیمه شب، جنازه امام را به خانه شان بردیم . … سپس مشغول تکفین شدیم و برد یمانی ای را که حاج شیخ حسن صانعی آورده بودند روی آن پیچیدیم و قرآنی را روی سینه امام قرار دادیم. صبح به علت کثرت جمعیت تدفین امام انجام نشد و کفن از بین رفت و جنازه را به جماران برگرداندیم. در آنجا حضرت آیت الله خامنه ای، بردی را که برای خود نگه داشته بودند، فرستادند، قرآن را روی همان کفن کشیدیم تا بعد از ظهر که امکان دفن پیکر امام فراهم شد.»

 

 

(مصاحبه آقای محمد رضا توسلی با نشریه شاهد یاران، شماره 7، صفحه 37)

منبع:رجا نیوز

 نظر دهید »

سلمان فارسی

08 خرداد 1390 توسط کوثر

“سلمان فارسی"یکی از یاران پیامبر و امیرالمومنین علیهما السلام بود.او مدتی حاکم شهر “مدائن"بود.


روزی در بازار مردی را دید که مقداری یونجه خریده بود.


او یونجه ها را کنار گذاشته بود وبه دنبال کسی می گشت  که در بردن یونجه ها به منزل به او کمک کند.سلمان به او نزدیک شد.آن مرد که سلمان را نشناخت از او خواست که بارهای او را ببرد.سلمان هم قبول کرد.


آن مرد تمام بار یونجه را بر دوش سلمان گذاشت.


سلمان هم کوچکترین اعتراضی نکرد.در راه مردی سلمان را شناخت و با لفظ “یا امیر” او را مورد خطاب قرار داد.ناگهان صاحب بار متوجه شد که او سلمان فارسی است.خجالت کشید و به پای او افتادو دست و پایش را بوسید و عذر خواهی کرد.از سلمان خواست که بار را به زمین بگذارد و او را مورد عفو قرار دهد.سلمان عذر خواهی او را قبول کرد ولی بار را به زمین نگذاشت و گفت که چون تعهد کرده و قول داده که این بار را تا منزل  مرد ببرد این کار را خواهد کرد. و بدون توجه به حاکم بودنش بر سر قولش ماند.


 نظر دهید »

آسمانها 4

28 اردیبهشت 1390 توسط کوثر

آسمان هفتم

به فرشتگان این آسمان کروبیان می گویند.آنقدر تعدادشان زیاد است که جز خدا عز وجل کسی تعدادشان را نمی داند.

جالب اینجاست که هیچ کدام از این فرشته ها مثل هم نیستند.و هیچ کدام از ایشان با هم سخن نمی گویند.و  تا روز قیامت هم با هم سخن نمی گویند.می دونید چرا؟

از هیبت پروردگار!

خداوند در این آسمان دریایی آفرید به نام نکراد.در این دریا یک فرشته ای است که به همراه دیگر فرشته ها در حال گریه کردن هستند.لابد می پرسید گریه برای چی؟

از گناه مردم!

گریه می کنند و برای همه طلب آمرزش می کنند.

یه سوال؟فکر می کنید چرا چند پست و اختصاص دادم  به آسمان؟فکر می کنید فقط خواستم اطلاعات شما بالا بره؟راستی چی فهمیدید از این آسمونها؟

در ضمن ، پرونده ی هفت تا آسمون رو فعلا می بندم ، اگه در پی منبع این مطالب هستید باید بگم که از کتاب بحار الانوار باب آسمان و زمین می تونید این مطالب رو استخراج کنید . البته من به زبون خودمونی این پست ها رو نوشتم

 1 نظر

آسمانها 3

27 اردیبهشت 1390 توسط کوثر

آسمان سوم:از جنس یاقوت سرخ
آسمان چهارم:از جنس زر سفید ؛ ذکر فرشتگان:سبحان الملک القدوس ربنا و رب الملائکه و الروح ؛ اسم مهتر فرشتگان:مومائیل
آسمان پنجم:از جنس زر سرخ ؛ ذکر فرشتگان:سبحان خالق النور سبحان ذیحمده ؛اسم مهتر فرشتگان:اصطفائیل
آسمان ششم:از جنس زمرد سبز ؛ ذکر فرشتگان:سبحان الله عدد خلقه و هذا کلماته ؛ اسم مهتر فرشتگان:دردائیل
در مورد آسمان هفتم به طور مستقل ان شاءالله در پست بعدی می نویسم.


 3 نظر

امام مثل کعبه است

23 اردیبهشت 1390 توسط کوثر

وقتی که حضرت محمّد(ص) رحلت فرمودند، گروهی از مسلمانان در حالی که هنوز بدن مطهّر پیامبر خدا روی زمین بود، به محلّی به نام سقیفه رفتند و ابوبکر را به جانشینی پیامبر برای رهبری جامعه اسلامی، برگزیدند. حضرت زهرا(س) در این زمان مدافع شماره یک امامت حضرت علی(ع) بودند، و با یادآوری ماجرای غدیر خم و استدلالات دیگر، یادآور می شدند که پیامبر برای خودش جانشین را برگزیده بود.

محمود بن ولید، روزی حضرت زهرا(س) را در کنار قبر حضرت حمزه(ره) یافت و از او در مورد دلایل امامت حضرت علی(ع) سؤال کرد. بعد از شنیدن استدلالات حضرت، پرسید: «بانوی من! پس چرا علی سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟»

حضرت زهرا(س) در پاسخ به این سؤال، پاسخ بسیار مهمی دادند که جای تأمّل فراوان دارد: «مَثَل امام، مَثَل کعبه است، مردم باید دور کعبه بچرخند و نه اینکه کعبه به دور مردم بچرخد.»(نهج الحیاة، ص39، به نقل از کتاب المناقب علامه شمس الدین بن الجرزی و کتاب بحارالانوار)

به نظر من با این فرمایش حضرت زهرا(س) به خوبی می توانیم فلسفه غیبت حضرت مهدی(عج) را درک کنیم. علّت غیبت حضرت مهدی این است که خود ما از او فاصله گرفته ایم و در نتیجه از رهبری او محرومیم. به راستی چقدر به فکر امام زمان هستیم؟ اگر هزار تومان پول گم کنیم، چقدر به دنبالش می گردیم؟ آیا یک درصد از آن را به دنبال امام زمانمان گشته ایم؟

 

برگرفته از وبلاگ سنگر عشق

 1 نظر

می گویند چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند

08 اردیبهشت 1390 توسط کوثر

نماز اول وقت: می گویند چرا شیعه نماز اول وقت نمی خواند.

برادران عزیز، اول اذان همه كارها را تعطیل كنید. اگر بازاری هستید، نمی خواهید مغازه را ببندید، داخل مغازه نماز بخوانید،  یكی از بازاری ها، یك روز خودش در مغازه نماز می خواند و شاگردش را به جماعت می فرستاد و یك روز برعكس، اگر نمازت را اول وقت بخوانی خدا همه كارهایت را سر و سامان می دهد و در ضمن خواندن، حضور قلب را هم رعایت كن. باید حضور قلب را از خدا بخواهی. آیت الله سید عبد الهادی شیرازی قبل از تكبیره الاحرام، عرضه می داشتند: السلام علیك یا ابا عبد الله، این هم در حضور قلب موثر است. مطلب دیگر اینكه فكر كن آخرین نمازی است كه می خوانی، آن وقت شروع به نماز كن و این خیلی تاثیر دارد.

گویند شخصی كه اهل روستا بود سه كار داشت یكی اینكه گندمش را به آسیاب داده بود برای آرد كردن، و باید زود می گرفت، دوم اینكه الاغش گم شده بود و باید دنبال آن می رفت و سوم اینكه نوبت آب دادن زمینش بود و باید باغش را آب می داد، و در همان حال دید وقت اذان است، گفت حالا نماز را بخوانیم، خدا بزرگ است و توكل بر خدا كرد. نماز را كه خواند شخصی آمد و گفت: فلانی گندم شما را آسیابان، اشتباها زودتر آرد كرده و من برایت آورده ام. چون مشغول تعقیبات نماز شد، شخصی سرش را داخل مسجد كرد و گفت باباجان چرا نیامدی باغت را آب بدهی، ما باغت را آب دادیم، نماز دوم را كه خواند خواست برود شخصی دیگر آمد و گفت: این الاغ را دیدم كه دارد می رود فهمیدم مال شما است، گرفتم و آوردم.

امام صادق علیه السلام فرمودند: فَضل الوقت الاول علی الاخیر كفضل الآ خرة علی الدنیا (برتری نماز اول وقت بر آخر وقت، مثل برتری آخرت بر دنیا است {بحار ج 82 ص 359}.

اگر سر ظهر پدرت تو را صدا بزند و تو همان موقع بگویی بله، می گوید: بیا پدر جان كارت دارم، ولی اگر بعد از ظهر بروی بگوئی: پدر جان ظهر مرا صدا زدید، چكار داشتید؟ پدر می گوید: الان جواب می دهی. من ظهر تو را صدا زدم. نماز هم چنین است یعنی خداوند اول ظهر صدا می زند قد قامت الصلوة ولی تو بعد بروی و بگوئی الله اكبر

 

برگرفته از کتاب :آداب الطلاب و آفات الطلاب ( آیت الله حاج شیخ احمد مجتهدی تهرانی)

 نظر دهید »

یا قدیم الاحسان

06 اردیبهشت 1390 توسط کوثر

از (لبیب عابد) نقل شده در ایام جوانی روزی در خانه خود ماری

دیدم که به سوراخی داخل شد.به دنبالش دویدم و دم او را گرفته

بیرون کشیدم.ناگهان مار دور خود چرخید و دست مرا نیش زد

پس از مدتی دستم از کار افتاد و فلج شد.به مرور ایام دست دیگر

و پس از آن هر دو پایم .و بعد از آن چشمانم نابینا شد. و به

مرور تمام بدن من فلج شد.فقط گوشهایم مقداری شنوایی داشت.

چه بسیار اوقاتی که تشنه به سر می بردم ولی کسی به من

آب نمی رساند و چه بسیار مواقعی که سیراب بودم و به زور آب در

گلوی من می ریختند…

چند سال بر این منوال گذشت تا روزی زنی نزد همسرم آمد

و احوال مرا پرسید.همسرم گفت:احوال بسیار بدی داردنه خوب

می شود که راحت گردد و نه می میرد که ما از دست او راحت شویم

سپس سخنانی گفت که دانستم از زندگی با من به تنگ آمده.

بی نهایت دل شکسته شدم با اخلاص تمام و بی چارگی و درماندگی

و با خضوع و خشوع زیاد در اندرون دل با خدای خود به مناجات

پرداختم و نجات خود را در حیات یا موت از او خواستم .

چون شب سپری شد و از خواب بیدار شدم دست خود را روی

سینه ام دیدم در حالی که دستم روی زمین افتاده بود و اصلا

حرکتی نداشت بسیار تعجب کردم. در دلم خطور کرد که دستم

را حرکت دهم.دست دیگرم را حرکت دادم و پاهای خویش را امتحان نمودم

بالاخره از جایم بلند شدم و داخل حیاط شدم پس از

چند سال ستاره های آسمان را مشاهده کردم. بی اختیار زبانم به این کلمه گویا گشت که:

(یا قدیم الاحسان لک الحمد)

ای کسی که احسان تو دیرینه است!ستایش برای توست


 1 نظر

نماز باران

22 فروردین 1390 توسط کوثر

خداوند متعال می فرماید: والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا، کسانی که در راه ما مبارزه و مجاهده می کنند ما آنها را به راه هایمان هدایت می کنیم(1)
آیة الله العظمی سید محمدتقی خوانساری (رحمت خدا بر ایشان باد) از مراجع و علماء بزرگ شیعه بودند، وقتی چندین ماه در قم باران نیامد و دشت و مزارع را رو به نابودی بود ایشان نماز استسقاء خواند و بلافاصله باران آمد به حدی که رودخانه قم لب به لب پر از آب شد. ق

بل از خواندن نماز به ایشان عرض شد که نماز نخوانید زیرا اگر دعای شما مستجاب نشود آبروی اسلام و تشیع خواهد رفت، ایشان فرمودند: چند وقت است نفسم سرکش شده، مخصوصا میخواهم نماز باران بخوانم تا اگر دعایم مستجاب نشد نفسم سرکوب شود

__________________________________________________

پی نوشت:

(1) سوره عنکبوت آیه 69


 نظر دهید »

حرف علماء بی دلیل نیست

18 فروردین 1390 توسط کوثر

در حالات فقیه مبارز حضرت آیت الله العظمی مرحوم شیخ جعفر نجفی معروف به کاشف الغطا آمده است که ایشان فرمودند: اگر تمامی کتب فقه را با آب بشویند من همه فقه را از طهارت تا دیات را از حفظ می‌نگارم.

گویند شبی صدای فریاد و ناله او را می‌شنوند، وقتی که رفتند و پرسیدند چه شده است؟ فرمود مسئله فقهی در نظرم بود که علماء قدیم حکم آنرا گفته بودند ولی من به دنبال سند آن می‌گشتم، وقتی پیدا نکردم پیش خودم گفتم خدای متعال علما را جزای خیر دهد حکمی کرده اند بدون دلیل،‌ سپس خوابیدم.

در خواب دیدم که همه علما جمع هستند و محقق اول صاحب شرایع در منبر می‌باشد و درس می‌دهد، من هم وارد شدم و سلام کردم، ولی جواب من را از روی اکراه دادند، متوجه شدم که به من بی اعتنا هستند از محقق اول پرسیدم(مگر این مجلس مجلس علمای شیعه نیست) مگر من جزء علماء امامیه و شیعه نیستم؟
دیدم محقق با کمال خشونت فرمودند: ای جعفر،‌علماء شیعه زحمتهای فراوانی کشیده‌اند تا اخبار و راویان و احادیث را از بلاد مختلف جمع کردند تا امثال شما بدون زحمت سند و دلیل احکام را ببینید،‌ در حالی که تو به قدر چهار ساعت بر روی فرش نشسته و چند کتاب از میان کتب حاضر را دیده و اعتراض کردی که علماء فتوایی داده‌اند بدون دلیل، در حالیکه حکم همین مسئله را این شخصی که در پای منبر نشسته است در چند موضع از کتاب خود نوشته است و مولف آن همین شخص است که ملا محسن فیض کاشانی است.

در این هنگام از کلام محقق اول لرزه بر اندامم افتاد و از خواب بیدار شدم و از فکر و عمل خود پشیمانم.
مرحوم شیخ جعفر نجفی دارای تالیفات بسیاری است از جمله کتاب (کشف الغطاء عن مبهمات الشریعة الغراء) که کشف غطاء و حجاب از روی احکام شریعه است و به این خاطر است که خود و فرزندانش به کاشف الغطا معروف هستند و این کتاب را در سفر ایران تالیف کرده در حالیکه غیر از یکی دو کتاب، کتاب دیگری همراه در نزد او نبوده است و این کتاب بهترین معرف مقامات عالیه علمیه ایشان می‌باشد و جناب خاتم الفقهاء و المجتهدین شیخ مرتضی انصاری(رحمه الله) می‌گوید: کسی که قواعد اصولیه کشف الغطا را متقن سازد مجتهد مسلم است.

 نظر دهید »

از کسی دلخور نشو ;)

15 فروردین 1390 توسط کوثر

 

روزي سقراط ، مردي را ديد كه ناراحت و متاثر است . علت ناراحتيش را پرسيد ، پاسخ داد : در راه كه مي‌آمدم يكي از آشنايان را ديدم . سلام كردم جواب نداد و با بي‌اعتنايي از من گذشت و من از اين طرز رفتار او خيلي رنجيدم .

سقراط گفت : چرا رنجيدي ؟

مرد با تعجب گفت : چنين رفتاري ناراحت‌كننده است .

سقراط پرسيد : اگر در راه كسي را مي‌ديدي كه به زمين افتاده و از درد و بيماري به خود مي‌پيچد ، آيا از دست او رنجيده مي‌شدي ؟

مرد گفت : خير ، آدم كه از بيمار بودن كسي دلخور نمي‌شود . به جاي دلخوري ، احساس دلسوزي و شفقت و سعي مي‌كردم طبيب يا دارويي به او برسانم .

سقراط گفت : آيا انسان تنها جسمش بيمار مي‌شود ؟ و آيا كسي كه رفتارش نادرست است ، روانش بيمار نيست ؟
بيماري فكر و روان نامش “غفلت” است . بايد به جاي دلخوري و رنجش ، نسبت به كسي كه بدي مي‌كند و غافل است ، كمك كرد و به او طبيب روح و داروي جان رساند . پس از دست هيچ‌كس دلخور مشو و كينه به دل مگير و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان كه هر
وقت كسي بدي مي‌كند ، در آن لحظه بيمار است .

 2 نظر

ارتباط با خدا 3

22 اسفند 1389 توسط کوثر

غم و غصه

گرفتار یعنی:گرفته یار

خداوند با کارهایش با ما حرف می زند(فعله قول)هر وقت غصه دارمان کرد یعنی با ما کاری دارد.

غم پیغام دوست است .

وقتی غم آمد با او خلوت کن ببین با تو چیکار داره .


هر در که به هر کجاست شب بربندند.

الا در دوست را که شب باز کنند.


مقصود از شب اوقات گرفتاری است.

کسی که با نویسنده نامه دوست است و محبت دارد. کلماتی را هم که نویسنده برای پوشاندن از غریبه ها روی آنها خط

زده است را می تواند بخواند.وقتی غصه آمد دوست می فهمد که خدا به آن وسیله به او گفته است بیا در خانه ما!

این رمز را فقط دوستان خدا می توانند بخوانند…

 نظر دهید »

ارتباط با خدا 2

22 اسفند 1389 توسط کوثر

تلخ و شیرین

شخص نیکو کاری بود که غلامی برای خدمتگزاری خویش خریداری کرده بود.او همانند یک پدر دلسوز به غلامش رسیدگی می کرد و از غذای مناسب و لذیذی که خودش بهره می جست به غلام نیز می داد.

روزی از روزها آن مرد نیکو کار بیمار بود.کنار غذایش خربزه ای قاچ کرده و گذاشته بودند.غلام به رسم هر روزه غذای آن مرد را آورد و خودش نیز در گوشه ای نشست تا غذایش را بخورد.

وقتی خوردن غذا به پایان رسید آن مرد به غلام اشاره ای کردو گفت:تو می توانی تمام این خربزه را برای خودت برداری.من خربزه برایم خوب نیست.

غلام در حالی که سر جایش نشسته بود شروع به خوردن خربزه کرد.چنان با اشتها می خورد که ارباب به هوس افتاد که کمی از آن خربزه بخورد.ارباب قاچ کوچک از خربزه را برداشت و به دهان برد.اما چهره اش درهم شد و با ناراحتی به غلام گفت:

این چه کاری بود که انجام دادی؟!خربزه چنین تلخی را چه کسی با این اشتها می خورد که تو آن را با این لذت می خوری؟!

غلام به ادب فراوان پاسخ داد:

ای آقای من!زمانی طولانی است که در خدمت شما بوده ام و میوه های شیرین و لذیذ به من داده ای.اکنون که یک بار تلخی از دست شما به زبانم رسیده است نباید ناشکری کنم و آن را بر زبان آورم.این رسم جوانمردی نیست که در برابر نعمت و بزرگواری آقای خودم صبر بر تلخی و نا گواری او ننمایم.

چون ز دستت هر دمم گنجی رسد

کی به یک تلخی مرا رنجی رسد؟

چون شدم در زیر نعمت پست تو

کی مرا تلخی کند از دست تو؟!

 نظر دهید »

کوه قاف و ماجرای سیمرغ

19 اسفند 1389 توسط کوثر

یه روز پرنده ها میان پیش هد هد می گن اون پرنده افسانه ای که بهش میگن سی مرغ اومده سر قله قاف ما رو راهنمائی می کنی بریم دیدنش؟

هد هد میگه اونائی که شهوت پرستن نیان.

خواب پرستها نیان.

ضعیفها نیان.

اما همه پرنده ها میگن ما اهل کوه نوردی هستیم دوست داریم سیمرغ رو ببینیم.

همه به دنبال هد هد حرکت می کنن اما اول راه ضعیفها مثل گنجشکها از حرکت میافتند.

بعد از مقداری راه خوابالودا مثل بوف هم از راه افتادند سرتونو درد نیارم شهوتیها هم مثل خروسها هم وسط راه چشماشون رفت سراغ …..

در نهایت چند پرنده به بالای کوه قاف رسیدند.اما از سیمرغ خبری نبود.

هد هد اونا رو جمع کرد گفت خودتونو بشمرید.شمردند . دیدند سی تا پرنده هستند.(در ادبیات فارسی به پرنده مرغ هم می گویند)

دیدند سی تا مرغ هستند یعنی سیمرغ افسانه ای که هر کاری رو می تونست انجام بده خود اونها بودند.


نتیجه :


اول رفیق راه پیدا کن بعد حرکت کن.


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


 الرفیق ثم الطریق

اول رفیق سپس طی طریق.

                                  خدا را هم رفیق حساب کن.

 نظر دهید »
حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ
به انتظار تو نشستن ،خطای ماست...

به انتظار تو باید ایستاد ....
  • اخبار مدرسه
  • مهدویت
  • مقالات
  • بیانیه ها و اطلاعیه ها
  • مناسبتها
  • تازه های علمی و ادبی
  • حرفهای دل
  • نیایش
  • درسها و داستانهای قرآنی
    • دانلودها
  • داستانهای زیبا
  • پرسش و پاسخ
سايت مقام معظم رهبري
سايت آيت الله سيستاني
سايت آيت الله صافي
سايت آيت الله بهجت
سايت آيت الله  وحيد خراساني
سايت آيت الله  مکارم
سايت آيت الله  تبريزي
سايت آيت الله  فاضل لنکراني


log

جستجو

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس